جدول جو
جدول جو

معنی ژانسه - جستجوی لغت در جدول جو

ژانسه
(سِ)
نام کرسی بخش ’وین’ از شهرستان مونت مریین دارای قریب 10650 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ سَ)
مؤنث عانس. رجوع به عانس شود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ژان. مورخ کاتولیک آلمانی. مولد وی کسانتن و مؤلف تاریخ ملت آلمان است (1829- 1891 میلادی)
ژول. عالم طبیعی و ستاره شناس فرانسوی (1824- 1907 میلادی)
آبراهام. نقاش فلاماندی (1575- 1632 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
نام کرسی بخش ایل -ا-ویلن از شهرستان رن دارای قریب 4087 تن سکنه و راه آهن از آن گذرد
لغت نامه دهخدا
(نِ)
رجوع به گانه سا شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
لغتی است در کاسه. (ناظم الاطباء) :
کانسه هستی سالکان باشد
گر شکستی تو فتح آن باشد.
قطب الدین بختیار کاکی (مثنوی می رنگ
ص 84)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به اندلس (الحلل السندسیه ج 2 ص 282)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
پل. نام فیلسوف فرانسوی (1823-1899 میلادی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عانسه
تصویر عانسه
مونثی عانس دختر ترشیده پیر دختر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانسه
تصویر قانسه
اندرونه مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژانسه نیسم
تصویر ژانسه نیسم
فرانسوی برابر ندارد
فرهنگ لغت هوشیار