- چیچست (چی چِ)
نام باستانی دریاچۀ ارومیّه. حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب مینویسد. ’چیچست به ولایت آذربایجان، آن را دریای شور گویند. بلاد ارومیّه و اشنویه و دهخوارقان و طروج و سلماس بر ساحل اوست و در میانش جزیره و آنجا کوهی است که مدفن پادشاهان مغول است’. محمد بن خلف تبریزی صاحب برهان مینویسد ’چیچست به لغت زند و پازند کوه را گویند و به عربی جبل خوانند’ اما گفتۀ او درست نیست و شاید اشتباه وی از اینجا ناشی شده است که جزیره و کوه میان دریاچه را به نام چیچست میخوانده اند. حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب نام این دریاچه را کبودان مینویسد و میگوید نام باستانی آن چیچست بوده و ارامنه آن را کپوتان یا کپوتان دزو میخوانند و آبهای تغتو و جغتو و صافی و سراورود در او میریزد. دورش چهل و چهار فرسنگ است. مسعودی و ابن حوقل آن را بحیرۀ کبودان خوانده اند. آقای پورداود در خرده اوستا حاشیۀ ص 312 و 133 مینویسند: راجع به دریاچۀ چیچست که همان ارومیّه باشد در تفسیر پهلوی (زند) مندرج است ’از چیچست’ تا دریاچۀ ’چیچست’ چهارفرسنگ است این دریاچه چهار فرسنگ درازا و پهنادارد. از این عبارت چنین برمی آید که دریاچه به نام شهر مجاور خود نامزد بوده است. دریاچۀ چیچست در شمال غربی ایران و نزد ایرانیان باستان مقدس بوده است. زیرا زرتشت در نواحی این دریاچه بوجود آمد و جنبۀ تقدس این دریاچه بدین مناسبت است. آب آن شور است و نزدیک 17 درصد نمک دارد و هیچ جانداری جز کرمی ریز که مخصوص همان آب است نمیتواند در آن زندگی کند. بنا برافسانه های تاریخی ’یل کشورهای ایران و آرایندۀ پادشاهی، کیخسرو در کنار دریاچۀ ژرف و فراخ چیچست (ارومیّه) صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند فدا ساخت ودرخواست که در سراسر کشورها بزرگترین شهریار شود. (آبان یشت فقرات 49- 51). یل کشورهای ایران و آرایندۀ پادشاهی، کیخسرو، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند از برای ناحیه فدا کرد و از او درخواست که روبروی دریاچۀ ژرف و فراخ چیچست، افراسیاب بزهکار تورانی را بکشد. برای کین پدرش سیاوش دلیر که به بیداد کشته شد و برای کین اغریرث دلیر’ گوش یشت فقرات 21- 23 (فرهنگ ایران باستان ص 252). نام چیچست در شاهنامه به غلط ناسخان ’خنجست’ آمده است. آتشکدۀ معروف ’آذرگشنسب’ در کنار این دریاچه قرار داشته است:
سوی راه چیچست بنهاد روی
همی راند شادان دل و راه جوی.
فردوسی.
در این آب چیچست پنهان شده ست
بگفتم به تو راز چونان که هست.
فردوسی.
هوایش از تبریز گرمتر است و به جهت قرب بحیرۀ چیچست به عفونت مایل و... (نزهه القلوب چ لیدن ص 80). و آبش از رود صافی است که از سهند برمیخیزد و در بحیرۀ چیچست ریزد. (نزهه القلوب چ لیدن ص 80). بر کنار بحیره چیچست افتاده هوایش گرم است و به عفونت مایل و آبش از عیون آن جبال برمیخیزد و به بحیرۀ چیچست ریزد. (نزهه القلوب چ لیدن ص 85). کیخسرو در طلب او (افراسیاب) از دریا بگذشت و او را گرد جهان می گردانید تا آذربایجان در دریای چیچست بر دست هوم اسیر شد. (تاریخ گزیده چ لندن صص 94- 95) ، نام شهری مجاور دریاچۀ چیچست که نام خود ظاهراً به دریاچه داده است. (از فرهنگ ایران باستان ص 252)
سوی راه چیچست بنهاد روی
همی راند شادان دل و راه جوی.
فردوسی.
در این آب چیچست پنهان شده ست
بگفتم به تو راز چونان که هست.
فردوسی.
هوایش از تبریز گرمتر است و به جهت قرب بحیرۀ چیچست به عفونت مایل و... (نزهه القلوب چ لیدن ص 80). و آبش از رود صافی است که از سهند برمیخیزد و در بحیرۀ چیچست ریزد. (نزهه القلوب چ لیدن ص 80). بر کنار بحیره چیچست افتاده هوایش گرم است و به عفونت مایل و آبش از عیون آن جبال برمیخیزد و به بحیرۀ چیچست ریزد. (نزهه القلوب چ لیدن ص 85). کیخسرو در طلب او (افراسیاب) از دریا بگذشت و او را گرد جهان می گردانید تا آذربایجان در دریای چیچست بر دست هوم اسیر شد. (تاریخ گزیده چ لندن صص 94- 95) ، نام شهری مجاور دریاچۀ چیچست که نام خود ظاهراً به دریاچه داده است. (از فرهنگ ایران باستان ص 252)
