جدول جو
جدول جو

معنی چیتگر - جستجوی لغت در جدول جو

چیتگر
(گَ)
مرکب از ’چیت’ + ’ساز’ مخفف سازنده، چیتگر، سازندۀ چیت، آنکه چیت ها را رنگ کند:
به این قالب خشک بی جان مرا
حیات است از چیت سازان مرا،
طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان. در 75هزارگزی باختر قوچان و 9 هزارگزی جنوب باختری شوسۀ قدیمی قوچان به شیروان واقع شده است و267 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود. محصولش غلات، انگور است. اهالی به کشاورزی و مالداری و قالیچه بافی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است جزء بخش کن شهرستان تهران. در هشت هزارگزی جنوب باختر کن بین دو جادۀ اسفالت تهران به کرج در جلگه واقع شده است و 146 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود محصولش صیفی و انار است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا