جدول جو
جدول جو

معنی چیاکبود - جستجوی لغت در جدول جو

چیاکبود
(کَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان مرادحاصل و چیاکلان در 565000 گزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یادبود
تصویر یادبود
چیزی که به رسم یادگار به کسی می دهند، یادگار، مراسمی که به یاد کسی برگزار شود
فرهنگ فارسی عمید
(چِ کَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای از قرای بلوک بسطام کرمانشاهان است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 250)
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه که در 6 هزارگزی خاور کوزران و 4 هزارگزی شمال راه فرعی کوزران به کرمانشاه واقع است. دشت و سردسیر است و 1500 تن سکنه دارد. آبش از سراب عزیزی، محصولش غلات، حبوبات، لبنیات، صیفی، چغندر قند و برنج، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. در زمستان گله داران این آبادی به گرمسیر حدود قصر شیرین میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
دهی است از دهستان بخش حومه مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 6 هزارگزی شمال کرمانشاه و باختر راه شوسۀ کرمانشاه به طاق بستان واقع است. دشت و سردسیر است و 300 تن سکنه دارد. آبش از سراب طاق بستان و چشمه. محصولش غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات و مختصر میوه جات، و شغل بیشتر اهالی زراعت است. عده ای از آنان نیز کارگر تصفیه خانه نفت کرمانشاه میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: مزرعه ای است که درسه فرسخی مغرب نهاوند، در کنار رودخانه ای که از تویسرکان به نهاوند آمده داخل نهر گاماسب میشود، واقع شده و اراضی مسطح آن استعداد هفت زوج گاو زراعت دارد. این آبادی دارای پنجاه تن سکنه است و زراعتش از آب رود خانه مشروب میگردد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 262). در فرهنگ جغرافیایی آمده است: دهی از دهستان خزل شهرستان نهاوند که در 30 هزارگزی شمال نهاوند و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ نهاوند به کرمانشاه، در کنار رود خانه تویسرکان واقع است. جلگه و هوایش سردسیر است و321 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه. محصولش غلات، حبوبات و چغندر. شغل اهالی زراعت، گله داری و جاجیم بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
شیرکبوت. نام قلعه ای در موقان. گروهی از مغول شبانه بر خیمه و خرگاه سلطان جلال الدین در آن قلعه تاختن آوردند امّا سلطان به سوی نهر ارس گریخت و جان بدربرد ولی سپاهیان او از قلعه یکسره پراکنده گردیدند. (تاریخ مغول ص 137)
لغت نامه دهخدا
هر چیز که سبب از برای یادآوری شود، (از ناظم الاطباء)، یادگار، (غیاث اللغات)، هر چیزکه برای یادآوری باشد، یادکرد، یادباد:
ب خانه تو دگر از متاع بندر هجر
بیادبود روان می کنم قطار قطار،
شرف الدین شفروه (از آنندراج)،
فراموشم شود از وعده ات ز آنگونه دست از پا
که بهر یادبودش رشته بر انگشت پا بندم،
سنجر کاشی (از آنندراج)،
- مجلس یادبود، مجلس تذکر: بمناسبت درگذشت سرکی ایوانویچ واویلوف مجلس یادبودی در محل انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی منعقد است، (یادداشت مرحوم دهخدا)،
، چیزهایی را گویند که دوستان برای یکدیگر می فرستند، چنانکه گویی این برای آن است که یکدیگر را فراموش نکنند، (آنندراج)، تحفه ای که کسی برای دوست خود می فرستد، (ناظم الاطباء) یادگار، یادگاری
لغت نامه دهخدا
(دَ)
رجوع به دیابوذ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
یادگار، یادگاری، مراسمی که به یاد کسی برگزار شود
مجلس یادبود: مجلسی که از برای یادبود و تذکر مرده برپا دارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
خاطره
فرهنگ واژه فارسی سره
خاطره، یادگار، یادمان، یادواره
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
نصب تذكاري
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
Commemoration, Commemorative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
commémoration, commémoratif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
纪念 , 纪念的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
comemoração, comemorativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
یادگار , یادگاری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
การระลึกถึง , ที่ระลึก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
peringatan, kenang-kenangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
זיכרון , זיכרוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
記念 , 記念的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
upamiętnienie, pamiątkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
памятник , памятный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
기념 , 기념의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
স্মরণ , স্মরণীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
स्मरण , स्मरणीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
commemorazione, commemorativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
conmemoración, conmemorativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
Gedenken, denkmals
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
herdenking, gedenkwaardig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
вшанування , меморіальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از یادبود
تصویر یادبود
maadhimisho, ya ukumbusho
دیکشنری فارسی به سواحیلی