نوعی دوتار که بیشتر در میان صحرانشینان و روستاییان متداول است، نوعی ساز سیمی سادهبرای مثال طنینش چنان می نماید ز دور / که از پهنۀ دشت بانگ چگور (بهار - ۹۴۴)
نوعی دوتار که بیشتر در میان صحرانشینان و روستاییان متداول است، نوعی ساز سیمی سادهبرای مثال طنینش چنان می نماید ز دور / که از پهنۀ دشت بانگ چگور (بهار - ۹۴۴)
دهی از دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه که در 4هزارگزی شمال باختری ترک و 15هزارگزی راه شوسۀ میانه به تبریز واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و 848 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود ترک و محصولش غلات، عدس و نخود، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه که در 4هزارگزی شمال باختری ترک و 15هزارگزی راه شوسۀ میانه به تبریز واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و 848 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود ترک و محصولش غلات، عدس و نخود، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
خشت پخته، آجر، (ربنجنی)، کرمید: بر در و بام برف پنداری بیخته گچ و کشته آگور است، مسعودسعد، خانه جغد را بکوشیدی بگچ آگور و نقش پوشیدی آن گچ آگور کرده خانه دین وین بیاراسته بنور یقین، سنائی، آهک کافوروش اندوده بر آگور او خشت زرین را مطلا کرده گوئی آب سیم، ابن یمین
خشت پخته، آجر، (ربنجنی)، کرمید: بر در و بام برف پنداری بیخته گچ و کشته آگور است، مسعودسعد، خانه جغد را بکوشیدی بگچ آگور و نقش پوشیدی آن گچ آگور کرده خانه دین وین بیاراسته بنور یقین، سنائی، آهک کافوروش اندوده بر آگور او خشت زرین را مطلا کرده گوئی آب سیم، ابن یمین
چگونه و چه وضع. (ناظم الاطباء). در تداول عامه، بمعنی چگونه و چسان و چه جور، چنانکه از کسی پرسند: احوالت چطور است ؟ یا فلان کس کارش چطور است ؟ ، در تداول عامه بمعنی چه، چنانکه در برابر وقوع حادثه ای یا شنیدن خبری گویند: چطور شد؟ یا چطور شده ؟ و رجوع به چه شود، در تداول عامه، بمعنی چه قسم و چه نوع
چگونه و چه وضع. (ناظم الاطباء). در تداول عامه، بمعنی چگونه و چسان و چه جور، چنانکه از کسی پرسند: احوالت چطور است ؟ یا فلان کس کارش چطور است ؟ ، در تداول عامه بمعنی چه، چنانکه در برابر وقوع حادثه ای یا شنیدن خبری گویند: چطور شد؟ یا چطور شده ؟ و رجوع به چه شود، در تداول عامه، بمعنی چه قسم و چه نوع
بمعنی چغوک است که گنجشک باشد. (برهان) (از جهانگیری) (از آنندراج). گنجشک که چغوک و چغک نیز گویند. (رشیدی). چغوک. (ناظم الاطباء). چکوک و چگک. عصفور: آنکه شهباز همتش گه صید کرکس چرخ بشکرد چو چگوک. فخری (از فرهنگ رشیدی). رجوع به چغک و چغوک و چکوک و چگک شود
بمعنی چغوک است که گنجشک باشد. (برهان) (از جهانگیری) (از آنندراج). گنجشک که چغوک و چغک نیز گویند. (رشیدی). چغوک. (ناظم الاطباء). چکوک و چگک. عصفور: آنکه شهباز همتش گه صید کرکس چرخ بشکرد چو چگوک. فخری (از فرهنگ رشیدی). رجوع به چغک و چغوک و چکوک و چگک شود
کنتس نام اصلی او صوفی رستپشین ادیبۀ فرانسوی (سن پطرزبورگ 1799- 1874) نویسندۀ کتبی برای جوانان، بدبختیهای صوفی، ژنرال دوراکین. (از فرهنگ فارسی معین) پسر لوئی فیلیپ، سیاستمدار و مورخ. سفیر فرانسه در سن پطرزبورگ، رئیس عالی تشریفات دورۀ امپراطوری اول و عضو آکادمی فرانسه. (از فرهنگ فارسی معین) فیلیپ پل پسر شخص اخیر، ژنرال و مورخ (1780- 1873) مؤلف تاریخ ناپلئون و قشون کبیر. عضو آکادمی فرانسه. (از فرهنگ فارسی معین)
کنتس نام اصلی او صوفی رستپشین ادیبۀ فرانسوی (سن پطرزبورگ 1799- 1874) نویسندۀ کتبی برای جوانان، بدبختیهای صوفی، ژنرال دوراکین. (از فرهنگ فارسی معین) پسر لوئی فیلیپ، سیاستمدار و مورخ. سفیر فرانسه در سن پطرزبورگ، رئیس عالی تشریفات دورۀ امپراطوری اول و عضو آکادمی فرانسه. (از فرهنگ فارسی معین) فیلیپ پل پسر شخص اخیر، ژنرال و مورخ (1780- 1873) مؤلف تاریخ ناپلئون و قشون کبیر. عضو آکادمی فرانسه. (از فرهنگ فارسی معین)
دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، در 26هزارگزی جنوب دشتیاری، در جلگۀگرمسیری واقع است و 500 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات و حبوبات و برنج و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، در 26هزارگزی جنوب دشتیاری، در جلگۀگرمسیری واقع است و 500 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات و حبوبات و برنج و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
از قرای سجاس رود زنجان خالصه دیوان قدیم النسق، پنجاه خانوارسکنه دارد. زراعتش از یک رشته قنات و یک چشمه مشروب میشود. حاصلش غله دیمی و آبی است. (مرآت البلدان ج 4ص 274 و 275). دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان در 12 هزارگزی شمال باختری قیدار و 9 هزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است. دامنه و سردسیر است. 406 تن سکنه دارد. از چشمه و سجاس رود مشروب میشود. محصولش غلات و بنشن است. قلمستان دارد و شغل اهالی بیشتر زراعت و قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
از قرای سجاس رود زنجان خالصه دیوان قدیم النسق، پنجاه خانوارسکنه دارد. زراعتش از یک رشته قنات و یک چشمه مشروب میشود. حاصلش غله دیمی و آبی است. (مرآت البلدان ج 4ص 274 و 275). دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان در 12 هزارگزی شمال باختری قیدار و 9 هزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است. دامنه و سردسیر است. 406 تن سکنه دارد. از چشمه و سجاس رود مشروب میشود. محصولش غلات و بنشن است. قلمستان دارد و شغل اهالی بیشتر زراعت و قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)