جدول جو
جدول جو

معنی چپرکی - جستجوی لغت در جدول جو

چپرکی
زود تند سریع
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ پَ)
چاپارچی. فراش پست. غلام پست. پیک. نامه رسان. برید. رجوع به چپر شود
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
کلاه پرکی، کلاهی درویشان را ترک ترک:
حاجت به کلاه پرکی داشتنت نیست
درویش صفت باش و کلاه تتری دار.
سعدی.
و در بعض نسخ برکی آمده است
لغت نامه دهخدا
(چِ)
چرکین. چرکدار. کثیف. آلوده. ناپاک، ریمناک. زخم چرکین
لغت نامه دهخدا
(چَ پَ)
از جانب چپ. بسمت چپ. از طرف چپ. مقابل راستکی
لغت نامه دهخدا
(چَ پَ)
منسوب به چپر. چاپاری. رفتاری سخت بشتاب. سریع و تند. فوری.
- چپری آمدن، زود آمدن. بوسیلۀ چاپار آمدن.
- چپری رفتن، زود رفتن. سریع رفتن. توسط چاپار رفتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از چپری
تصویر چپری
((چَ پَ))
زود، بی درنگ
فرهنگ فارسی معین
وارونه، واژگون
متضاد: راستکی، زان سو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
به حجم سه انگشت شست، سبابه و میانی، اندک کم تکه ی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
گوشواره ی پره دار
فرهنگ گویش مازندرانی
به طرف چپ، از سوی چپ، وارونه، چپوک
فرهنگ گویش مازندرانی
سریع تند، دری که از شاخه ی درخت بافته شود ودر آغل و مزرعه به کار رود.، درب چوبی آغل، سریع، تند
فرهنگ گویش مازندرانی
نام دامنه ای در حومه ی آلاشت سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
چرکی، آلوده، چرکی آلوده
فرهنگ گویش مازندرانی