جدول جو
جدول جو

معنی چوچکک - جستجوی لغت در جدول جو

چوچکک(چَ کَ)
صورتی از چوچگک است بمعنی جوجۀ کوچک. فروخ. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) :
ای چوچکک بسال و ببالا بلند زه
ای با دو زلف تافته چون دو کمند زه.
طاهر فضل (از حاشیه فرهنگ اسدی).
رجوع به چوچگک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چُ کَ)
رجوع به چواک شود
لغت نامه دهخدا
(چَ گَ)
جوجۀ خرد. جوجۀ کوچک. جوجگک
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ کَ)
سخت کوچک. بسیار کوچک:
خروشنده از جای بجهد دژم
مر این کوچکک را بدرد ز هم.
اسدی (گرشاسب نامه چ یغمایی ص 453)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جانورکی است که در ویرانه ها آشیانه کند و آن را بوم نیز گویند. (جهانگیری). جغد را گویند، و آن پرنده ای است نامبارک و پیوسته در خرابه ها آشیان کند. و بوم را هم گفته اند و او نیز پرنده ای است از جنس جغد، لیکن بسیار بزرگ میباشد. (برهان) (آنندراج). نوعی از بوه و بوم که همه شب آواز کند: ضوع، بوم نر. (یادداشت مؤلف). رجوع به بوم شود، فروخ ماکیان. جوجۀ ماکیان. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) :
آهو با شیر کی تواند کوشید
چوکک با باز کی تواند پرید.
منوچهری (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
لغت نامه دهخدا
کوچک با نشانه ی تحبیب
فرهنگ گویش مازندرانی