بزبان گرمسیری ایران اراک را گویند که درخت مسواک است و شبیه است بدرخت انار و گل آن مایل به سرخی مانند انگور، (آنندراج) (انجمن آرا) (از مخزن الادویه)، رجوع به چوج شود
بزبان گرمسیری ایران اراک را گویند که درخت مسواک است و شبیه است بدرخت انار و گل آن مایل به سرخی مانند انگور، (آنندراج) (انجمن آرا) (از مخزن الادویه)، رجوع به چوج شود
اندام کوچکی که نعوظ میکند و در قسمت جلو شرم زن قرار گرفته است. این اندام در زن و سایر پستانداران ماده به یک وضع و شکل جایگزین شده و از دو جسم غاردار غیر اسفنجی تشکیل شده است که بجا و مانند شرم مرد است. از نظر جنین شناسی در هفتۀ هفتم برآمدگی تناسلی دراز و استوانه ای میشود. در قاعده آن مجرای ادرار وسینوس اوروژنیتال از خارج بسته میشود. اما در زن برآمدگی تکمه مانند تناسلی به چوچوله بدل میشود و سینوس اوروژنیتال بازمیماند و تشکیل دهلیز را میدهد. این عنصر مرکز احساسات شهوانی است. رجوع به چچله شود
اندام کوچکی که نعوظ میکند و در قسمت جلو شرم زن قرار گرفته است. این اندام در زن و سایر پستانداران ماده به یک وضع و شکل جایگزین شده و از دو جسم غاردار غیر اسفنجی تشکیل شده است که بجا و مانند شرم مرد است. از نظر جنین شناسی در هفتۀ هفتم برآمدگی تناسلی دراز و استوانه ای میشود. در قاعده آن مجرای ادرار وسینوس اوروژنیتال از خارج بسته میشود. اما در زن برآمدگی تکمه مانند تناسلی به چوچوله بدل میشود و سینوس اوروژنیتال بازمیماند و تشکیل دهلیز را میدهد. این عنصر مرکز احساسات شهوانی است. رجوع به چچله شود
خانم باز. متمایل به معاشرت و خفت و خیز با زنان بدکاره و این ترکیب از تصنیفی در همین زمینه اقتباس شده است که گوید: علی چینی بندزنم من چوچوله بهم زنم من. (فرهنگ لغات عامیانه تألیف سیدمحمدعلی جمال زاده)
خانم باز. متمایل به معاشرت و خفت و خیز با زنان بدکاره و این ترکیب از تصنیفی در همین زمینه اقتباس شده است که گوید: علی چینی بندزنم من چوچوله بهم زنم من. (فرهنگ لغات عامیانه تألیف سیدمحمدعلی جمال زاده)
صورتی از چوچگک است بمعنی جوجۀ کوچک. فروخ. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : ای چوچکک بسال و ببالا بلند زه ای با دو زلف تافته چون دو کمند زه. طاهر فضل (از حاشیه فرهنگ اسدی). رجوع به چوچگک شود
صورتی از چوچگک است بمعنی جوجۀ کوچک. فروخ. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : ای چوچکک بسال و ببالا بلند زه ای با دو زلف تافته چون دو کمند زه. طاهر فضل (از حاشیه فرهنگ اسدی). رجوع به چوچگک شود
بمعنی چوبه است. (از جهانگیری). چوبی باشد که بدان خمیر نان را تنک سازند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به چوبه شود. تیرک دیرک، جوزه و چوزه، قو. (ناظم الاطباء)
بمعنی چوبه است. (از جهانگیری). چوبی باشد که بدان خمیر نان را تنک سازند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به چوبه شود. تیرک دیرک، جوزه و چوزه، قو. (ناظم الاطباء)