جدول جو
جدول جو

معنی چولگی - جستجوی لغت در جدول جو

چولگی
(چَ / چُو لَ)
حالت و چگونگی چوله. کژی و خمیدگی. (یادداشت مؤلف). رجوع به چوله شود، از اصطلاحات علم آمار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ / هُو لَ / لِ)
ترسانیده شده و هراسان و مجازاً به معنی مضطرب و این منسوب است به هوله که به فتح باشد به معنی یک بار ترسانیدن، چه وزن فعله به فتح برای مرت باشد، پس به حالت الحاق یای نسبت های هوز موافق قاعده فارسی به گاف فارسی بدل شده چنانکه در پردگی. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به هولکی شود
لغت نامه دهخدا
کجی، خمیدگی، وریب، چولی بود، (فرهنگ اسدی) : چولی دسته بیل نمیشه
لغت نامه دهخدا
از دهات ساری، از آبادیهای مازندران و استرآباد، (مازندران و استرآباد رابینو ص 163)
لغت نامه دهخدا
(چِلْ لَ / لِ)
در تداول عامه، به معنی چل روزگی یا چهل سالگی است و بیشتر در مورد چهل روزگی کودک نوزاد مصطلح است
لغت نامه دهخدا
(چِلْ لَ)
چل روزگی نوزاد. چهل روزگی ولادت نوزاد. روز چهلم تولد طفل
لغت نامه دهخدا
تصویری از چلگی
تصویر چلگی
چهل روزگی نوزاد، روز چهلم تولد طفل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چولی
تصویر چولی
آلودا
فرهنگ واژه فارسی سره
چهل روزگی، چهل سالگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد