جدول جو
جدول جو

معنی چوشلی - جستجوی لغت در جدول جو

چوشلی
نام موضعی شمال توریانا از نواحی شمالی ترکستان روس
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان، 463 تن سکنه دارد، از چشمه آبیاری میشود، محصول عمده اش غلات است، مردمش به کشاورزی اشتغال دارند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آقابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که در 14 هزارگزی جنوب گنبد و 2 هزارگزی باختر گنبد به شاه پسند واقع شده است، دشت است و معتدل، 50 تن سکنه دارد، از رود خانه نوده آبیاری میشود، از محصولاتش غلات، حبوبات و لبنیات است، صیفی کاری در آنجا رواج دارد، مردمش بکشاورزی و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی زنان قالی، پلاس و خورجین بافی است، به گنبدقابوس راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
کجی، خمیدگی، وریب، چولی بود، (فرهنگ اسدی) : چولی دسته بیل نمیشه
لغت نامه دهخدا
از دهات ساری، از آبادیهای مازندران و استرآباد، (مازندران و استرآباد رابینو ص 163)
لغت نامه دهخدا
(چوَ / چُ شَ)
دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان. 659 تن سکنه دارد. از نهر شمرود آبیاری میشود. محصولش برنج، ابریشم، چای، لبنیات و عسل است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چولی
تصویر چولی
آلودا
فرهنگ واژه فارسی سره
کلید چوبی که مخصوص درب ها و دروازه های چوبی و قدیمی است
فرهنگ گویش مازندرانی
چاوشی
فرهنگ گویش مازندرانی