- چوبی
- ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود، ویژگی آنکه یا آنچه مانند چوب خشک باشد
معنی چوبی - جستجوی لغت در جدول جو
- چوبی
- Wood, Wooden
- چوبی
- деревянный
- چوبی
- aus Holz
- چوبی
- дерев'яний
- چوبی
- drewniany
- چوبی
- de madeira
- چوبی
- di legno
- چوبی
- de madera
- چوبی
- en bois
- چوبی
- van hout
- چوبی
- خشبيٌّ
- چوبی
- लकड़ी , लकड़ी का
- چوبی
- 나무의 , 나무로 된
- چوبی
- ya mbao
- چوبی
- لکڑی کا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هر چیز که از چوب سازند
ساخته شده از چوب
کیفیت
آلودا
فرانسوی یا کند (یا قوت)
منسوب به جوب جویی، حقی که به دشتبان بابت زراعت محصولات کنار جوی دهند
چوبی که بدان خمیر نان را تنک سازند صوبج، خدنگ، تازیانه، رخمه، چوبدستی چوبک، چوبک
مهتر پاسبانان چوبک زن، نوکر عسس و داروغه
چوب خرد و کوچک چوب کوچک (مطلقا)، چوب کوتاه و باریک که بدان طبل نوازند، چوب و تخته ای که مهتر پاسبانان شبها بدست میگرفت و آن چوب را بر آن تخته میزد تا پاسبانان از صدای آن بیدار باشند، گیاهی از تیره قرنفلیان که دارای گلهای مجتمع به آرایش مرکب میباشد و برگهایش دارای خار است. ریشه آن ضخیم و لعابدار است و کوبیده آن نیز بنام (چوبک) بمصرف لباس شویی میرسد چوبه بیخ سطرونیون
چگونگی، کیفیت
لاغر و باریک مانند چوق الف