جدول جو
جدول جو

معنی چوبنگستن - جستجوی لغت در جدول جو

چوبنگستن
شایعه پراکندن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ دَ)
متصل ساختن چوب بچیزی، چوب زدن خاصه بر کف پای کسی.
- به چوب بستن یا بچوب بستن کسی را، پای او رابه فلک گذاشتن و با ترکه زدن. (یادداشت مؤلف).
پای کسی در فلک کردن و بکف پای او چوب زدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شایعه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رو انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی