- چهارگنبد (چَ گُمْ بَ)
از بلوکات ناحیۀ سیرجان و پاریز در ایالت کرمان و مرکز آن تکیه است. (یادداشت مؤلف)
معنی چهارگنبد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو مفصل دست یا آرنج و دو مفصل زانو، چهار مفصل، کنایه از دنیا و چهار عنصر
(چَ گُمْ بَ)
لغت نامه دهخدا
طایفه ای از ایل بچاقچی کرمان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 95). طایفه ای از ایل بچاقچی از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 120 خانوار است. مسکن ایشان چهارگنبد است و در زمستان متفرق میشوند. (یادداشت مؤلف)
(گُمْ بَ)
لغت نامه دهخدا
از قرای کوهستان سیرجان است. بعضی از ایلات در مزارع این قریه ییلاق مینمایند. شاه شجاع بعد از ملاقات با کلومیر حسین بفتح و فیروزی امیدوار شده عزیمت شیراز نمود و در چارگنبد نزول کرد و ازاینجا بطرف مقصود راند. (مرآت البلدان ج 4 ص 51)
(چَ / چِ شَمْ بَ / بِ)
لغت نامه دهخدا
نام روز پنجم هفته و آن میان سه شنبه و پنجشنبه است:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور
به ساتگینی خور تا به عافیت گذرد.
منوچهری.
رجوع به چارشنبه شود.
- امثال:
از خر می پرسند چهارشنبه کی است !.
شب های چهارشنبه هم غش میکند.
شنبه و چهارشنبه اش یکی شده، سعد و نحس یا نیک و بد او درهم شده است.
فلان چهارشنبه پول پیدا کرده است،یعنی به مراد و آرزو رسیده است. سعادت یافته است.
یکی چهارشنبه پول گم میکند و دیگری (یکی دیگر) پیدا میکند، در یک زمان یکی به خوشبختی میرسد یکی به بدبختی
در علم احکام نجوم، رب آن عطارد است. (یادداشت مؤلف)
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور
به ساتگینی خور تا به عافیت گذرد.
منوچهری.
رجوع به چارشنبه شود.
- امثال:
از خر می پرسند چهارشنبه کی است !.
شب های چهارشنبه هم غش میکند.
شنبه و چهارشنبه اش یکی شده، سعد و نحس یا نیک و بد او درهم شده است.
فلان چهارشنبه پول پیدا کرده است،یعنی به مراد و آرزو رسیده است. سعادت یافته است.
یکی چهارشنبه پول گم میکند و دیگری (یکی دیگر) پیدا میکند، در یک زمان یکی به خوشبختی میرسد یکی به بدبختی
در علم احکام نجوم، رب آن عطارد است. (یادداشت مؤلف)
(چَ / چِ بَ)
لغت نامه دهخدا
چهارمفصل، دو مفصل دست و دو مفصل زانو، کنایه از چهارعنصرست، کنایه از دنیا و عالم است. رجوع به چاربند شود
(چَ / چِ نَ)
لغت نامه دهخدا
خانه یا زمینی که از چهار طرف محدود به معبر عمومی باشد. خانه یا زمینی که از چهار جهت به خیابان یا کوچه پیوندد، در اصطلاح بنایان آجری یا خشتی که هر چهار سوی قطر آن هموار و بی شکستگی باشد. (یادداشت مؤلف)
