جدول جو
جدول جو

معنی چهارکم - جستجوی لغت در جدول جو

چهارکم
(چَ / چِ کَ)
چهارکام است که اسب راهوار باشد و از آن تندتر چهارقاب است (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). شاید این ’کم’ صورتی از ’گم’ مخفف گام باشد. رجوع به چهارقاب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهارسو
تصویر چهارسو
چهارطرف، چهارجانب، چهار سمت، جهات چهارگانه، کنایه از دنیا، نوعی پیچ گوشتی با سری متقاطع، کنایه از چهارراه میان بازار، محلی که چهار بازار از آن منشعب می شود، چهارراه، کنایه از همه جا، چهارضلعی، ویژگی شکم سیر و بسیار پر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
ویژگی آنکه یا آنچه در مرتبۀ چهار واقع شده، چهارمی، چهارمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهارده
تصویر چهارده
عدد صحیح بین سیزده و پانزده، «۱۴»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهارصد
تصویر چهارصد
عدد ۴۰۰، چهار بار صد
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ رُ)
عدد ترتیبی، که در مرتبۀ چهار قرار گیرد: ارباع، چهارم به آب آمدن اشتر. (از تاج المصادربیهقی). رابع. رابعه. (منتهی الارب) :
چهارم علی بود جفت بتول
که او را بخوبی ستاید رسول.
فردوسی.
چهارم شمار سپهر بلند
همی برگرفتی چه و چون و چند.
فردوسی.
یکی چون دیدۀ یعقوب و دیگر چون رخ یوسف
سدیگر چون دل فرعون، چهارم چون کف موسی.
منوچهری.
، انگشت چهارمین چون از سوی ابهام شمارند، از درجۀ چهارم (اصطلاح طب). رجوع به درجه شود. (یادداشت مؤلف).
- تب چهارم، تب ربع. حمی الربع: اشترغاز بدو (به انجدان) نزدیک است و تب چهارم را سود دارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
- چهارم اسطرلاب، کنایه از قرآن است. رجوع به چارم اسطرلاب شود.
- چهارم بلاد، اقلیم چهارم که آن خراسان است و منسوب به آفتاب میباشد. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(چَ کِ)
از مزارع متعلقه به قاینات است. آبش از قنات و هوایش ییلاقی است. (مرآت البلدان ج 4). ده کوچکی است از دهستان شهآباد بخش حومه شهرستان بیرجند. در 6هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است و کوهستانی و معتدل می باشد
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
چهارکس بن عبدالله الناصری الصلاحی ملقب به فخرالدین و مکنی به ابومنصور از امیران بزرگ دولت صلاحیۀ مصر و مردی بزرگوار و بزرگ قدر و بلندهمت بود. بنای قیساریۀ کبری در قاهره به وی منسوب است. ابن خلکان میگوید: جماعتی از تجار را که در شهرهای گوناگون میگشتند دیدم که آنها می گفتند ما به زیبائی و عظمت و استحکام بناهای قیساریه در هیچ شهری ندیدیم. در قسمت بالای قیساریه مسجد بزرگی و بهارخواب معلقی ساخت. و در سال 608 ه. ق. در دمشق درگذشت و در جبل صالحیه دفن شد. مدفنش در آنجا مشهور است. ابن خلکان در ترجمه چهارکس به عربی میگوید: معناه بالعربی اربعه نفس و هو لفظ عجمی... (ابن خلکان ص 130)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
رجوع به چهارکم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چهارده
تصویر چهارده
عدد ترتیبی چهارده در مرتبه چهارده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهارقد
تصویر چهارقد
سرپوش و سرانداز زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
عدد ترتیبی چهار آنچه که در مرتبه چهار واقع شده باشد چهارمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهارک
تصویر چهارک
ربع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
الرّابع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
Fourth
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
quatrième
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
네 번째
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
چوتھا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
চতুর্থ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
nne
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
dördüncü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
רביעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
第四の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
четвертый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
चौथा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
keempat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
ที่สี่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
cuarto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
quarto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
quarto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
第四
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
czwarty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
четвертий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
vierte
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چهارم
تصویر چهارم
vierde
دیکشنری فارسی به هلندی