جدول جو
جدول جو

معنی چهاررکن - جستجوی لغت در جدول جو

چهاررکن(چَ / چِ رُ)
ارکان اربعه. پایه های چهارگانه، عناصر چهارگانه. چهارآخشیج. آب و آتش و باد و خاک، چهارطبع. طبایع اربعه، دو دست و دو پا.
- چهاررکن کعبه، منار شامی و یمانی و عراقی و حجرالاسود. و این چهار از ارکان کعبه است. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : خانه کعبه به میان مسجدست مربع طولانی، که طولش از شمال به جنوب است و عرضش از مشرق به مغرب، و طولش سی ارش است و عرض شانزده و در خانه سوی مشرق است و چون در خانه روند، رکن عراقی بر دست راست باشد و رکن حجرالاسود بر دست چپ و رکن مغربی جنوبی را رکن یمانی گویند. و رکن شمال مغربی را رکن شامی گویند و حجرالاسود در گوشۀ دیوار به سنگی بزرگ ترکیب کرده اند و در آنجا نشانده چنانکه چون مردی تمام قد بایستد با سینۀ او مقابل باشد. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی صص 95-94).
- چهاررکن مناسک، مسح، طواف، سعی و حلق در مناسک حج
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جایی در خیابان یا کوچه که خیابان یا کوچۀ دیگر آن را قطع کند و به چهار سمت راه پیدا کند
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ چَ مَ)
کنایه از عالم و جهان است. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
مرکب از چهار + قاش قسمتی که از چیزی چون سیب و به و هندوانه و خربزه و غیره جدا کنند، چارقاش، چهاربرش مساوی است از مجموع برشهای چهارگانه چیزی
لغت نامه دهخدا
(چَمَ هََ)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد. در 74هزارگزی شمال باختری مشهد و یک کیلومتری شمال شوسۀ مشهد به قوچان واقع است. جلگه ومعتدل است، 212 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات، چغندر و سیب زمینی است. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ رُ)
منسوب به عدد چهار. چیزی در مرتبۀ چهارم. که میان مرتبۀ سوم و پنجم قرار دارد. رجوع به چهارم و چارمین شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ یَ / یِ)
منسوب به چهاریک عدد کسری. ربع چیزی. یک قسمت از چهار قسمت چیزی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ اَ)
نوعی از خیمه باشد که در عراق آن را شروانی گویند و در هندوستان راوتی. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). نوعی از خیمۀ چهارگوشه. شروانی. چهارآیین. (فرهنگ فارسی معین) ، چهارحد عالم را نیز گفته اند که مشرق و مغرب و شمال و جنوب باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) : دستور ششم که در بسیط مملکت تمکین چهارارکان داشت. (سندبادنامۀ ظهیری ص 225). و سراپردۀ خسرو سیارگان از حیث چهارارکان فروگشادند. (سندبادنامۀ ظهیری ص 218). رجوع به چارارکان شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ تَ)
صفت کلاه یا خیمه ای که دارای چهاربخش باشد. یا از چهاربخش ساخته شده باشد، در اصطلاح بنایی نوعی سقف گنبدی شکل را گویند. رجوع به چارترک شود
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
ده کوچکی است از دهستان هشون بخش بافت شهرستان سیرجان. در 30هزارگزی باختر بافت و 4 هزارگزی جنوب راه فرعی بافت به سیرجان واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
چهار رکن. در مناسک حج عبارت است از مسح و طواف و سعی و حلق، دو دست و دو پای.
لغت نامه دهخدا
تصویری از چهارراه
تصویر چهارراه
جائی که دو راه یا دو کوچه همدیگر را قطع کنند
فرهنگ لغت هوشیار
چار ستون: گلدسته اراکی گلدسته شامی گلدسته یمانی و سنگ سیاه (حجر الاسود) بر سر هم ستون های خدایخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
الرّابع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
Fourthly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
quatrième
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
第四
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
চতুর্থ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
четвертый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
viertens
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
четвертий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
czwórty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
چوتھا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
dördüncü olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
ya nne
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
quarto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
네 번째로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
第四に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
רביעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
चौथे
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
ลำดับที่สี่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
vierde
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
cuarto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
quarto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چهارمین
تصویر چهارمین
keempat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی