جدول جو
جدول جو

معنی چهارحرفی - جستجوی لغت در جدول جو

چهارحرفی(چَ حَ)
کلمه ای که از چهار حرف تشکیل شده باشد. مانند: آغوش. رباعی. رجوع به چارحرفی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
کلمه ای که دارای چهار حرف باشد. هرکلمه ای که چارحرف از حروف الفباء در آن باشد. کلمه چارحرفی از قبیل: مادر، بابا، جهان، زانو و غیره
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ)
حالت چهاربرگ. دارای چهاربرگ بودن. چهاربرگ داشتن. رجوع به چاربرگی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ بُ)
دهی است از دهستان بابائی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، 240 تن سکنه دارد. محصولش غلات، صیفی، لبنیات و پشم است و از رود بابائی آبیاری میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ طَ رَ)
چهار سمت، یعنی مشرق، مغرب، شمال و جنوب: و اگر از چهارطرف جائی پیدا میکرد که کسی ناخنی بند تواند کرد... (مجمل التواریخ گلستانه ص 18). رجوع به چارطرف شود
لغت نامه دهخدا