جدول جو
جدول جو

معنی چهارتکاب - جستجوی لغت در جدول جو

چهارتکاب
(چَ تَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. 110 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهارلکات
تصویر چهارلکات
در قمار، چهار ورق با ده خال که عبارت است از ده خال خاج (گشنیز)، ده خال خشت، ده خال پیک (گلابی سیاه) و ده خال دل (گلابی قرمز)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
انجام دادن کاری، به ویژه کاری نامشروع، سر زدن گناه از کسی، گناه کردن
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ)
که تاق چهار دارد، کاملاً باز (ظاهراً در مقام مشابهت به چهارطاق و چهارطاقی) صفت دری که کاملاً باز باشد. رجوع به چهارطاق شود:در چهارتاق است، که هر دو لنگۀ آن به کلی بازست
لغت نامه دهخدا
(چَ)
تیره ای از طایفۀ لک. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 62)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
رجوع به چهارکم شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
که تار چهاردارد، سازی که چهار تار دارد. طنبوری که دارای چهار سیم است. شوشک. رجوع به چارتار شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
مرکب از چهار + فصل، چهارموسم. چهارگاه. یک قسمت از چهار قسمت سال شمسی و تقسیمات چهارگانه که از نوروز یعنی اعتدال ربیعی آغاز شود چنین است: بهار و تابستان و پائیز و زمستان و هر فصلی به طور متوسط 90 روز دارد و جمع روزهای فصول چهارگانه 360 روز می شود و چون مدت گردش زمین به دور خورشید 365 روز و شش ساعت است در قدیم این پنج روز و چند ساعت را به عنوان پنجۀ دزدیده در پایان سال می آورده اند. متداول این است که به موجب قانون، بهار را 93 روز و تابستان را 93 روز و پائیز را 90 روز و زمستان را 89 روز (هرچهار سال یکبار 90 روز) محسوب میدارند. ولی بهار به طور متوسط 92 روز و 21 ساعت و تابستان 93 روزو 14 ساعت. پائیز 89 روز و 19 ساعت و زمستان 89 روزطول میکشد. بهار و تابستان روی هم رفته 186 روز و 11 ساعت و پائیز و زمستان 178 روز و 19 ساعت طول می کشد و خورشید در نیمکرۀ شمالی 8 روز زیادتر می باشد. فصول چهارگانه بر حسب درجۀ حرارت و نور بسیار متفاوت است. در ابتدای بهار و پائیز خورشید روی منطقۀ استوائی قرار دارد و میل آن صفرست. دایرۀ روشنائی بر دو قطب زمین میگذرد و همه مدارات را به دو قسمت تاریک و روشن تقسیم میکند و در تمام نقاط کرۀ زمین طول روز و شب مساوی است. از ابتدای بهار تا اول تابستان چون میل خورشید زیاد شود دایرۀ روشنایی دیگر مدارات را نصف نمیکند. و در تمام نقاط نیمکرۀ شمالی قوس روز از قوس شب بیشتر است. هرچه نقطه ای از استوا دورترباشد اختلاف شب و روز آن بیشتر است. در استوا قوس شب و روز مساوی است. در قطب شمال روز و در نیمکرۀ جنوبی شب است. در ابتدای تابستان که میل خورشید 27- 23 است در نقطۀ قطب شمال در این مدت روز است. پس درفصل بهار در نیمکرۀ شمالی روزها بلند می شود و شبهاکوتاه میگردد و در نیمکرۀ جنوبی وضع بر عکس است.
در فصل تابستان وضع مانندبهار است اما در جهت معکوس. میل خورشید کم می شود. ودر نیمکرۀ شمالی روزها بتدریج کوتاه و شبها بلند می شود و در نیمکرۀ جنوبی بر عکس شبها بتدریج کوتاه وروزها بلند می شود. در قطب شمال همواره روز است و در قطب جنوب همواره شب و در استوا وضع به یک منوال میباشد. از اعتدال پائیزی تا انقلاب زمستانی میل خورشیدبتدریج از صفر تا 27- 23 تنزل میکند. در نیمکرۀجنوبی روزها از شبها درازتر می شود و در نیمکرۀ شمالی شبها از روزها طویل تر است. وضع نیمکرۀ جنوبی مانند وضع نیمکرۀ شمالی است در فصل بهار. در فصل زمستان خورشید دوباره به سمت استوا میل میکند و روزهای نیمکرۀ شمالی دراز می شود. در نیمکرۀ جنوبی روزها کوتاه می شود و تا ابتدای بهار از شبها درازتر است. در سراسر دو فصل پائیز و زمستان در نقطۀ قطب شمال مطلقاً شب و در نقطۀ قطب جنوب مطلقاً روز است. پس در حقیقت طول شب و روز بستگی به وضع دایرۀ روشنایی دارد وآن نیز به اندازۀ میل خورشید مربوط می شود. نکتۀ مهم آن است که در استوا همواره طول شب و روز مساوی است. از نظر درجۀ حرارت مقدار حرارتی که هر عنصر در روی زمین در یک ثانیه از آفتاب می گیرد متناسب است باجیب تمام زاویۀ حادث مابین خط قائم این عنصر و شعاع تابش نور. بنابراین هر اندازه ارتفاع نصف النهاری خورشید و زمان تابش آفتاب نسبت به نقطۀ معینی افزایش پیدا کند، درجۀ حرارت آن نقطه بالا میرود. از این رودر منطقۀ استوائی همواره هوا گرم تر از سایر نقاط است. صرف نظر از بعضی عوامل جزئی می توان گفت که درجۀحرارت هر مکان با عرض جغرافیائی آن مکان بستگی دارد، یعنی هر قدر از استوا دورتر شویم گرما کمتر خواهد شد. بعلاوه بلندی و کوتاهی روزها در این مسئله دخالت کامل دارد چنانکه در اوایل تیر با اینکه آفتاب نسبت به نیمکرۀ شمالی تقریباً عمودی تر می تابد، معهذا در اوایل مرداد هوا گرم تر است. چه در این مدت همواره روزها بلندتر از شبهاست و گرمای روزها متراکم می شود. شبها چون کوتاه است متشعشع نمیگردد به همین دلیل در تمام سال (صرفنظر از عوامل خارجی) دو ساعت بعد از ظهرهوا گرمتر از عین زوال ظهر است در حالی که مطابق قاعده تابش مسئله بایست برعکس باشد و چنین نیست، مجازاً همه سال. تمامی سال، چیزی که همه سال تواند بود. در هر فصلی تواند بود. که همه سال یافت شود
چهارکم. چهارکام است که اسب راهوار باشد و از آن تندتر چهارقاب است. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
طنبور. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِطَ)
کنایه از چهارعنصر است:
زآنکه مدهوش گشته اند همه
اندرین خیمۀ چهارطناب.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ عُ)
کنایه از عناصر چهارگانه است:
میپرید آنچنان کزآن تگ و تاب
پر فکند از پی اش چهارعقاب.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ تَ)
چهارگوهر. چهارعنصر. رجوع به چارترکیب شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ لَ / لَکْ کا)
چهاربانو. چهاربی بی. رجوع به چاربی بی و لکات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
گناه و معصیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
((اِ تِ))
انجام دادن، اقدام به کاری نامشروع کردن، کاری برخلاف قانون انجام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
Perpetration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
perpétration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تپه ای در چهار کیلومتری باختری جنوبی روستای محمد آبادکتول
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
범행
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
犯行
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
בִּיצוּעַ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
अपराध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
pelaksanaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
การกระทำผิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
совершение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
begaan
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
perpetración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
perpetrazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
perpetração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
犯罪行为
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
popełnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
здійснення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
Begehung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ارتکاب
تصویر ارتکاب
utekelezaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی