جدول جو
جدول جو

معنی چهاربسیط - جستجوی لغت در جدول جو

چهاربسیط(چَ / چِ بَ)
کنایه از عناصر اربعه است. (برهان) (آنندراج). چهارعنصر. (ناظم الاطباء). چارآخشیج. رجوع به چاربسیط شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
ظاهراً بمعنی چارعنصر است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است در بجنورد، زراعتش آبی و هوایش ییلاقی است. از چشمه آبیاری میشود، پانزده خانوار سکنه دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 298). دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد، 711 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
چهارریشه. بیخ کاسنی، بیخ رازیانه، بیخ کبر و بیخ کرفس را گویند، چهارعنصر:
دو شاخ گیسوی او چون چهاربیخ حیات
به هر کجا که اثر کرد اخرج المرعی.
خاقانی.
رجوع به چاربیخ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چهار بسیط
تصویر چهار بسیط
چهار عنصر
فرهنگ لغت هوشیار
از دهستان سجارود منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی