جدول جو
جدول جو

معنی چهارامام - جستجوی لغت در جدول جو

چهارامام
(چَ اِ)
نام همان فریده یا قصبۀ ساحلی چارمان یا چهارمان میباشد که سابقاً شارمان یا شارمام نام داشت و ولاش، باو را در آنجا به قتل رسانید. (مازندران و استرآباد تألیف رابینو215)
نام نهری است که به خلیج استرآباد میریزد. (مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 97)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چِ حَمْ ما)
چهار باربر. چهارحمل کننده، چهاربسیط که کنایه از چهارعنصر باشد. (برهان) (آنندراج). چهارعنصر. (ناظم الاطباء). کنایه از چهارعنصر است، چارستون خانه. رجوع به چارحمال شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ اُمْ مَ)
چهارعنصر:
زمانه را ز پی زادن چنو فرزند
عقیم گشت چهارامهات و هفت آباش.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مَ)
نام مرضی است که به عربی آن را قمقام گویند
لغت نامه دهخدا
(چِ حَمْ ما)
دهی از دهستان پیر بخش حومه شهرستان خرم آباد که در 15 هزارگزی شمال خرم آباد و 12 هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و 280 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، صیفی و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری، بافتن فرش، جل و سیاه چادر و راهش مالرو است. ساکنان آبادی از طایفۀ بیرالوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
رجوع به چهارگامه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
رجوع به چهارکم شود
لغت نامه دهخدا