جدول جو
جدول جو

معنی چهاراسبه - جستجوی لغت در جدول جو

چهاراسبه
(چَ / چِ اَ بَ / بِ)
دارای چهار اسب.
- کالسکۀ چهاراسبه، که با چهار اسب کشیده شود. (یادداشت مؤلف). کالسکه ای که چهار اسب به آن بسته باشند. کالسکه ای که با نیروی چهار اسب حرکت کند.
، کنایه است از باسرعت و شتاب بسیار. چاراسبه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهارشنبه
تصویر چهارشنبه
از روزهای هفته، روز پنجم از روزهای هفته
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ اَ)
که اسب چهار دارد.
- کالسکۀ چهاراسب، که با چهار اسب کشیده شود. رجوع شود به چاراسب. و رجوع به چهاراسبه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ / بِ)
با چهار اسب:کالسکۀ چاراسبه. کالسکه ای که چهار اسب آن را میکشند، کنایه است از بسرعت. بشتابی تمام
لغت نامه دهخدا
(چَ بَ)
دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بیرجند. 100 تن سکنه دارد. از چشمه و قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و انگور است. شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ / بِ)
چهارچوب. رجوع به چارچوب و چارچوبه و چهارچوب شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ اَ)
چهار علت: علت فاعلی، علت غائی، علت مادی، علت صوری، چهارقوه: قوه هاضمه، قوه دافعه، قوه ماسکه، قوه جاذبه. رجوع به چاراسباب شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ ضَ بَ / بِ)
منسوب به چهارضرب. با چهارضرب. بوسیلۀ چهارضرب. رجوع به چهارضرب شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ شَمْ بَ / بِ)
نام روز پنجم هفته و آن میان سه شنبه و پنجشنبه است:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور
به ساتگینی خور تا به عافیت گذرد.
منوچهری.
رجوع به چارشنبه شود.
- امثال:
از خر می پرسند چهارشنبه کی است !.
شب های چهارشنبه هم غش میکند.
شنبه و چهارشنبه اش یکی شده، سعد و نحس یا نیک و بد او درهم شده است.
فلان چهارشنبه پول پیدا کرده است،یعنی به مراد و آرزو رسیده است. سعادت یافته است.
یکی چهارشنبه پول گم میکند و دیگری (یکی دیگر) پیدا میکند، در یک زمان یکی به خوشبختی میرسد یکی به بدبختی
در علم احکام نجوم، رب آن عطارد است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ لَ / لِ)
که چهار سال داشته باشد. که چهار سال بر وی گذشته باشد: اجذاع، چهارساله شدن شتر. ارباع، چهارساله شدن گوسفند. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به چارساله شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دستۀ چهاراسبی. (ناظم الاطباء). چاراسبه
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
با چهار اسب بسوی چیزی یا جایی تاختن، کنایه از تند رفتن و عجله و شتاب داشتن است: فلان را دیدم که چهاراسبه میتازد و می آید، سخت بشتاب می آید
لغت نامه دهخدا
تصویری از چهارشنبه
تصویر چهارشنبه
روز پنجم از ایام هفته مسلمانان بین سه شنبه و پنجشنبه اربعا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهارشنبه
تصویر چهارشنبه
((~. شَ بِ))
روز پنجم از ایام هفته مسلمانان
فرهنگ فارسی معین