جدول جو
جدول جو

معنی چنگالی - جستجوی لغت در جدول جو

چنگالی
خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند، چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشتزه، بشنزه، بشنژه
تصویری از چنگالی
تصویر چنگالی
فرهنگ فارسی عمید
چنگالی
(چَ)
طعامی که چنگال نیز گویند. (ناظم الاطباء). حلوایی است از کعک و شیره و جز آن. چنگال. (یادداشت مؤلف) ، مالیده گر. (آنندراج). چنگال مال. (شرفنامۀ منیری). رجوع به چنگال شود
لغت نامه دهخدا
چنگالی
در هم مالیده، چنگال چنگالی
تصویری از چنگالی
تصویر چنگالی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنگالی
تصویر بنگالی
از مردم بنگال، زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که مخلوطی از هندی، فارسی و عربی است و در بنگال رایج است، مربوط به بنگال مثلاً برنج بنگالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنگال
تصویر چنگال
پنجۀ دست انسان، در علم زیست شناسی پنجۀ درندگان و پرندگان، در کشاورزی آلت فلزی چهارشاخه به اندازۀ قاشق برای برداشتن قطعات غذا
فرهنگ فارسی عمید
(بِ/ بَ)
منسوب به بنگال. آنچه مربوط به بنگال باشد. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
(چَ)
نوعی ساز باشد
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان ناوه کش بخش چگنی شهرستان خرم آباد. در 16 هزارگزی خاور سراب دوره، کنار شمالی راه فرعی خرم آباد بکوهدشت واقع شده، در جلگه قرار دارد. هوایش معتدل و مالاریایی است. 420 تن سکنه دارد، که بفارسی و لری سخن میگویند. از رود خانه خرم آباد مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوبات است. شغل اهالی گله داری. صنایع دستی زنان سیاه چادربافی، جل و طناب بافی است. راهش اتومبیل رو است و سکنه اش از طایفۀ چنگائی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ لَ / لِ)
بهمه معانی چنگال آمده است. (شعوری) رجوع به چنگال شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام یکی از دهستانهای یازده گانه بخش برازجان شهرستان بوشهر است که 13 آبادی و در حدود 1200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
صفت دنگال: اتاقهای به آن دنگالی همه خالی افتاده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به دنگال شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به بنگال. آنچه مربوط به بنگال باشد، از مردم بنگال اهل بنگال، زبانی که مردم بنگال بدان تکلم کنند و آن آمیخته ایست از هندی فارس و عربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنگال
تصویر چنگال
پنجه دست و پنجه مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
تکاثف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنگال
تصویر چنگال
((چَ))
پنجه دست انسان یا پرندگان، آلتی فلزی دارای چهار شاخه که هنگام غذا خوردن همراه قاشق به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
تراکم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
Condensation, Denseness, Density
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensation, densité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بخشی کمی از زمین، قطعه ای کوچک از زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
Kondensation, Dichte
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
конденсація , густина
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
kondensacja, gęstość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
凝结 , 密度
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensação, densidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensazione, densità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensación, densidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
конденсация , плотность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensatie, dichtheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
การควบแน่น , ความหนาแน่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
kondensasi, kerapatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
संघनन , घनत्व
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
התעבות , צפיפות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
凝縮 , 密度
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
응축 , 밀도
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
yoğunlaşma, yoğunluk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی