جدول جو
جدول جو

معنی چنچول - جستجوی لغت در جدول جو

چنچول
زنبیل دوتایی که توسط چوب به هم متصل شوند، چمباتمه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاچول
تصویر چاچول
حقه، نیرنگ، مکروفریب
فرهنگ فارسی عمید
تکۀ کوچک گوشت در قسمت فوقانی فرج زنان که در ختنه بریده می شود و اهل تسنن بریدن آن را سنت می دانند، خروسه، کلیتوریس، آلت تناسلی پسر خردسال
فرهنگ فارسی عمید
(چَ)
بمعنی بادپیچ است و آن ریسمانی باشد که در ایام عید و نوروز از شاخ درخت و جاهای بلند آویزند و زنان و کودکان بر آن نشسته در هوا آیند و روند و گویند این لغت از لغات هندی است. (از برهان) (آنندراج). ریسمانی که دو سرش ببالا بسته و در میانش جای نشستن آدمی است که بر آن تاب میخورد و نامهای دیگرش ’تاب’ و ’آورک’ است. (فرهنگ نظام ذیل چنچولی). چنچله. (ناظم الاطباء). چنگولی. (فرهنگ نظام). بادپیچ. باد. (در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). و رجوع به بادپیچ و تاب و چنچله شود
لغت نامه دهخدا
طرار، چاپچی، حقه باز، شارلاتان و رجوع به طرار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چنچولی
تصویر چنچولی
هندی تاب بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاچول
تصویر چاچول
نیرنگ باز، مکر و فریب کار
فرهنگ لغت هوشیار
قطعه کوچک گوشت میان فرج زن خروسه چچوله چجله، آلت تناسل پسر خردسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاچول
تصویر چاچول
حقه، نیرنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چچول
تصویر چچول
((چُ))
قطعه کوچک گوشت میان فرج زن، چچوله، خروسه، آلت تناسلی پسر خردسال
فرهنگ فارسی معین
گزافه گو، حقه، فریب، کلک، مکر، نیرنگ، تزویر، دورویی، طرار، دزد، حقه باز، شارلاتان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چنگ، پنجه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خروسه، چچوله، چوچوله
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرزنده، بازیگوش
دیکشنری اردو به فارسی