جدول جو
جدول جو

معنی چندکاره - جستجوی لغت در جدول جو

چندکاره
چندمنظوره، چندشغلی، چندپیشگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چندکاره
متعدّدة الوظائف
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به عربی
چندکاره
Versatile
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چندکاره
polyvalent
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چندکاره
רב תכליתי
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به عبری
چندکاره
vielseitig
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به آلمانی
چندکاره
універсальний
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چندکاره
uniwersalny
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به لهستانی
چندکاره
多功能的
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به چینی
چندکاره
versátil
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چندکاره
versatile
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چندکاره
versátil
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چندکاره
veelzijdig
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به هلندی
چندکاره
多才な
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به ژاپنی
چندکاره
หลากหลาย
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به تایلندی
چندکاره
serbaguna
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چندکاره
बहुपरकारी
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به هندی
چندکاره
ہمہ جہت
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به اردو
چندکاره
বহুমুখী
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به بنگالی
چندکاره
mabadiliko
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چندکاره
универсальный
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به روسی
چندکاره
다재다능한
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به کره ای
چندکاره
çok yönlü
تصویری از چندکاره
تصویر چندکاره
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جدکاره
تصویر جدکاره
رای ها و اندیشه های مختلف، تدبیرها و روش های مختلف، برای مثال جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب / بسی بدیدم از گونه گونه جدکاره (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چه کاره
تصویر چه کاره
اهل چه کار؟، دارای چه شغل و عمل؟ مثلاً فلانی چه کاره است؟
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
صفت کندکار. (دهخدا). عمل کندکار. رجوع به کندکار شود
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ رَ /رِ)
کسی که برای خود کار کند و آن در صورتی است که اعتماد بکس نداشته باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ هََ)
نام رودخانه ای در هندوستان. (ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 408) :
به چندراهه ز سیحون و ازبیاه و بهست
برون گذشت نه کشتیش بود و نه لنگر.
عنصری (دیوان چ قریب ص 111)
لغت نامه دهخدا
سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنداره
تصویر پنداره
پندار گمان، تخیل خیال، فکر اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
گناهکاره، جمع گنهکارگان: گنهکارگان را هراسان کنیم ستمدیدگان را تن آسان کنیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چه کاره
تصویر چه کاره
(چه استفهام کار ا ه) اهل چه کار عامل کدام عمل شاغل کدام شغل ک: (پدر و مادر دختر چکاره اند ک)، نابکار، باطل بیفایده، کسی که بدون سبب در امری مداخله کند: (فلان کس چکاره است ک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنداره
تصویر پنداره
مفهوم، مخیله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چندگاهه
تصویر چندگاهه
موقت
فرهنگ واژه فارسی سره
گاو سرایی که در آن گاو نر جوان و تخمی پرورش داده شود
فرهنگ گویش مازندرانی