نوعی نشستن. چک. چندک. چمباتمه. نشستن پس زانو. قرفصاء. طرزی نشستن که زانو در بغل گرفته پس زانو نشینند. و رجوع به چک و چمباته و چندک و چنباتمه زدن و چنباتمه نشستن شود
نوعی نشستن. چُک. چندک. چمباتمه. نشستن پس زانو. قُرفُصاء. طرزی نشستن که زانو در بغل گرفته پس زانو نشینند. و رجوع به چک و چمباته و چندک و چنباتمه زدن و چنباتمه نشستن شود
وضع و شکل چند تفنگ که ته آن ها را با اندکی فاصله از هم به زمین بگذارند و سر آن ها را به هم تکیه بدهند که به شکل مخروط درآید چاتمه زدن: در امور نظامی، چیدن تفنگ ها به شکل چاتمه، توقف عده ای قراول در یک محل
وضع و شکل چند تفنگ که ته آن ها را با اندکی فاصله از هم به زمین بگذارند و سر آن ها را به هم تکیه بدهند که به شکل مخروط درآید چاتمه زدن: در امور نظامی، چیدن تفنگ ها به شکل چاتمه، توقف عده ای قراول در یک محل
ابن حنظله الکلابی. از سرداران عصر مروان است. وی امیر اهواز شد، سپس به یاری نصر بن سیار که با ابومسلم خراسانی می جنگید رفت، و سرانجام به دست قحطبه بن شبیب در جنگ هولناکی کشته شد و قحطبه سر او را نزد ابومسلم فرستاد. (از الاعلام زرکلی ج 4 ص 195). و نیز رجوع به عقدالفرید ج 5 ص 243 شود
ابن حنظله الکلابی. از سرداران عصر مروان است. وی امیر اهواز شد، سپس به یاری نصر بن سیار که با ابومسلم خراسانی می جنگید رفت، و سرانجام به دست قحطبه بن شبیب در جنگ هولناکی کشته شد و قحطبه سر او را نزد ابومسلم فرستاد. (از الاعلام زرکلی ج 4 ص 195). و نیز رجوع به عقدالفرید ج 5 ص 243 شود
تأنیث نباتی. رجوع به نباتی شود. - قوه نباتیه، قوه رویانیدن است و آن قوه بر سه قوه منقسم است: قوه مولده، قوه منمیه و قوه غاذیه، و این هر سه قوه در نبات و حیوان و انسان موجود است. (یادداشت مؤلف)
تأنیث نباتی. رجوع به نباتی شود. - قوه نباتیه، قوه رویانیدن است و آن قوه بر سه قوه منقسم است: قوه مولده، قوه منمیه و قوه غاذیه، و این هر سه قوه در نبات و حیوان و انسان موجود است. (یادداشت مؤلف)
قریه ای است در نزدیکی ری، ظاهراً حالا مشهور به انامه باشد. (مرآت البلدان ج 1 ص 96). قلعه ایست نزدیک ری. (مراصدالاطلاع از یادداشت مؤلف). همان امامه قریه ای بشمال تهران در جبل البرز است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به امامه شود
قریه ای است در نزدیکی ری، ظاهراً حالا مشهور به انامه باشد. (مرآت البلدان ج 1 ص 96). قلعه ایست نزدیک ری. (مراصدالاطلاع از یادداشت مؤلف). همان امامه قریه ای بشمال تهران در جبل البرز است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به امامه شود
چیزی که موجب انبات و روییدگی گردد. (ناظم الاطباء) ، ذخیره. (ناظم الاطباء) : وآنچه زانبارخانه ماند باز پیش مرغان نهند وقت نیاز. نظامی. شواهد مزبور را بصورت ترکیب اضافی هم می توان خواند
چیزی که موجب انبات و روییدگی گردد. (ناظم الاطباء) ، ذخیره. (ناظم الاطباء) : وآنچه زانبارخانه ماند باز پیش مرغان نهند وقت نیاز. نظامی. شواهد مزبور را بصورت ترکیب اضافی هم می توان خواند
در تداول تهرانیان، به معنی نوعی و شکلی از نشستن است روی دو پا. و بیشتر با فعل زدن و نشستن ترکیب شود. چندک. چمبک. و رجوع به چمباتمه زدن و چمباتمه نشستن شود
در تداول تهرانیان، به معنی نوعی و شکلی از نشستن است روی دو پا. و بیشتر با فعل زدن و نشستن ترکیب شود. چندک. چمبک. و رجوع به چمباتمه زدن و چمباتمه نشستن شود