جدول جو
جدول جو

معنی چمیزی - جستجوی لغت در جدول جو

چمیزی
(چَ)
نام تیره ای از طایفۀ ملکشاهی در پشتکوه. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 68)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ممیزی
تصویر ممیزی
رسیدگی مالیاتی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
پاکی و پاکیزگی. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تمیز و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ مَیْ یِ)
بررسی و تشخیص، بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی. بازدید
لغت نامه دهخدا
مرکب از چهل + م ماقبل مضموم، پسوند عددی، مرتبۀ چهل که در میان مرتبۀ سی و نهم و چهل و یکم واقع است
لغت نامه دهخدا
(چَ)
کمیز و بول و چامیز. چامین و چمین. رجوع به چامیز و چامین و چمین شود، غایط. (ناظم الاطباء). رجوع به چامیز و چامین و چمین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمیزی
تصویر تمیزی
پاک و پاکیزگی
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده ویزیتاری وا رسی ارزیابی باز دید تمییز تشخیص، رسیدگی تحقیق وارسی بازدید (فره)، ارزیابی مالیاتی: (تعدیل و ممیزی بسیاری از ممالک ایران... (بزمان ناصر الدین شاه)) (الماثرو الاثار 130) یا اداره ممیزی اداره ای در وزارت دارایی (مالیه) که وظیفه آن تعیین مقدار مالیات اراضی و املاک است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میزی
تصویر میزی
مازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممیزی
تصویر ممیزی
((مُ مَ یِّ))
وارسی، رسیدگی، ارزیابی مالیاتی
فرهنگ فارسی معین
اسم پاکی، نظافت
متضاد: کثافت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مکانی که در آن به صورت انبوه سرخس روید
فرهنگ گویش مازندرانی
مشت
فرهنگ گویش مازندرانی