جدول جو
جدول جو

معنی چمتاک - جستجوی لغت در جدول جو

چمتاک
کفش، پای افزار
تصویری از چمتاک
تصویر چمتاک
فرهنگ فارسی عمید
چمتاک
(چَ)
کفش و پای افزار را گویند. (برهان). کفش را گویند و آن را چمتک و چمشاک و چمشک نیز گویند. (جهانگیری). کفش و پای افزار و آن را چمتک نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). کفش و پای افزار. (ناظم الاطباء). و رجوع به چمتک و چمشاک و چمشک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
پای افزار و کفش را گویند. (برهان) (آنندراج). کفش و پاافزار. (ناظم الاطباء). چمتاک. چمتک. چمشاک. چمشک. چمنک. و رجوع به چمتاک و چمتک و چمشک و چمنک و کفش شود
لغت نامه دهخدا
(چَ)
پاافزار و کفش را گویند. (برهان). بمعنی چمتاک و چمتک است که کفش را گویند. (از جهانگیری). کفش و چیزی شبیه به چارق عجم که از بیت المقدس آرند، ولی اطراف آن دوخته نیست. مرادف چمشک در معنی. (از رشیدی). بمعنی پاافزار است. (انجمن آرا). مرادف چمشک و چمناک و بمعنی پاافزار و کفش است. (از آنندراج). کفش و پای افزار. (ناظم الاطباء). و رجوع به چاموش و چمتاک و چمتک و چمشک و چمناک و چمنک و چموش شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
کنایه از شراب انگور (؟). (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ تَ)
به معنی چمتاک است که کفش و پای افزار باشد. (برهان). به معنی چمتاک و چمشاک است. (جهانگیری). کفش و پای افزار. (ناظم الاطباء). و رجوع به چمتاک و چمشاک و چمشک شود
لغت نامه دهخدا
کوله پشتی چوپانان و کشاورزان که از جنس پشم دست باف است
فرهنگ گویش مازندرانی