دهی جزء دهستان پلرودبار بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در دوازده هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 6 هزارگزی جنوب راه شوسۀ رودسر به شهسوار واقع است. جلگه و مرطوب است و 191 تن سکنه دارد. آبش از نهر پلرود. محصولش برنج و چای. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان پلرودبار بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در دوازده هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 6 هزارگزی جنوب راه شوسۀ رودسر به شهسوار واقع است. جلگه و مرطوب است و 191 تن سکنه دارد. آبش از نهر پلرود. محصولش برنج و چای. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
معرب بیمارستان است. (دهار) (منتهی الارب). بیمارستان را گویند و آنرا به تازی دارالشفا خوانند. (جهانگیری). بمعنی مارسان است که بیمارستان و دارالشفا باشد. (برهان). بمعنی بیمارستان لیکن به فتح ’راء’ است و معرب. بیمارستان است، نه آنکه مار بمعنی بیمار باشد و کلمه مرکب است چون نگارستان. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (از آنندراج). به عربی دارالشفا گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). تعریب بیمارستان. شفاخانه. دارالمرضی. مریضخانه. بیمارخانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بردش از قصر چون نگارستان همچو دیوانگان به مارستان. جامی (از آنندراج). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 312 شود
معرب بیمارستان است. (دهار) (منتهی الارب). بیمارستان را گویند و آنرا به تازی دارالشفا خوانند. (جهانگیری). بمعنی مارسان است که بیمارستان و دارالشفا باشد. (برهان). بمعنی بیمارستان لیکن به فتح ’راء’ است و معرب. بیمارستان است، نه آنکه مار بمعنی بیمار باشد و کلمه مرکب است چون نگارستان. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (از آنندراج). به عربی دارالشفا گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). تعریب بیمارستان. شفاخانه. دارالمرضی. مریضخانه. بیمارخانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بردش از قصر چون نگارستان همچو دیوانگان به مارستان. جامی (از آنندراج). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 312 شود
جایگاه و مرکز سرمایه و سود. (گنجینۀ گنجوی ص 140). از ’مایه’ + ’ستان’ پساوند مکان: بهتر از این مایستانیت نیست سود کن آخر که زیانیت نیست. نظامی (از گنجینۀ گنجوی)
جایگاه و مرکز سرمایه و سود. (گنجینۀ گنجوی ص 140). از ’مایه’ + ’ستان’ پساوند مکان: بهتر از این مایستانیت نیست سود کن آخر که زیانیت نیست. نظامی (از گنجینۀ گنجوی)
دهی است از دهستان شمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 60 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و2 هزارگزی شمال راه مالرو کشکوه به بندرعباس واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 817 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان شمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 60 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و2 هزارگزی شمال راه مالرو کشکوه به بندرعباس واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 817 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 7 هزارگزی باختر رودسر و 5 هزارگزی شمال املش واقع است. جلگه و معتدل است و 350 تن سکنه دارد. آبش از شلمان رود و پلرود، محصولش برنج و چای، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 7 هزارگزی باختر رودسر و 5 هزارگزی شمال املش واقع است. جلگه و معتدل است و 350 تن سکنه دارد. آبش از شلمان رود و پلرود، محصولش برنج و چای، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل که در 18 هزارگزی جنوب خاوری سولده و 12 هزارگزی جنوب راه شوسۀ کناره واقع است. دشت و معتدل است و 470 تن سکنه دارد. آبش از وازرود. محصولش برنج لبنیات و کمی غله. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. اهالی این آبادی در تابستان به ییلاق بلده می روند و بعضی مردم بلده در زمستان به این آبادی می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل که در 18 هزارگزی جنوب خاوری سولده و 12 هزارگزی جنوب راه شوسۀ کناره واقع است. دشت و معتدل است و 470 تن سکنه دارد. آبش از وازرود. محصولش برنج لبنیات و کمی غله. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. اهالی این آبادی در تابستان به ییلاق بلده می روند و بعضی مردم بلده در زمستان به این آبادی می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
جای آماده برای قمار. - قمارستان چرخ،کنایه از تأثیر و ادوار و سیر افلاک و کواکب است. (انجمن آرای ناصری) : قمارستان چرخ نیم خایه بسی پرمایه را برده ست مایه. نظامی
جای آماده برای قمار. - قمارستان چرخ،کنایه از تأثیر و ادوار و سیر افلاک و کواکب است. (انجمن آرای ناصری) : قمارستان چرخ نیم خایه بسی پرمایه را برده ست مایه. نظامی
کازاخستان. یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی است که از شمال به روسیه و از مغرب به روسیه و دریای خزر و از جنوب به ترکمنستان و ازبکستان و قرغیزستان و از مشرق به چین محدود است. مساحت این جمهوری 10000 میل مربع است و جمعیت آن در سال 1954م. به 6500000 تن بالغ می گردیده است. این منطقه دارای سرزمینی هموار است که از طرف مشرق و جنوب شرقی به رشته جبال آسیای میانه میرسد و ارتفاع پیدا میکند. مهمترین محصولات آن برنج و پنبه و کتان و تنباکو و میوه جات و نفت و آهن و روی و مس است. پایتخت آن آلماتااست. (از الموسوعه العربیه). و رجوع به قزاق شود
کازاخستان. یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی است که از شمال به روسیه و از مغرب به روسیه و دریای خزر و از جنوب به ترکمنستان و ازبکستان و قرغیزستان و از مشرق به چین محدود است. مساحت این جمهوری 10000 میل مربع است و جمعیت آن در سال 1954م. به 6500000 تن بالغ می گردیده است. این منطقه دارای سرزمینی هموار است که از طرف مشرق و جنوب شرقی به رشته جبال آسیای میانه میرسد و ارتفاع پیدا میکند. مهمترین محصولات آن برنج و پنبه و کتان و تنباکو و میوه جات و نفت و آهن و روی و مس است. پایتخت آن آلماتااست. (از الموسوعه العربیه). و رجوع به قزاق شود
درختستان چنار. (ناظم الاطباء). باغستان چنار. چنارزار. جای کاشتن و روییدن چنار بسیار. مدلبه. (منتهی الارب) : و باید که زمینی مفرد جهت چنارستان معین کنند و شاخ آن درهم نشانند. (از فلاحتنامه). رجوع به چنار و چنارزار شود
درختستان چنار. (ناظم الاطباء). باغستان چنار. چنارزار. جای کاشتن و روییدن چنار بسیار. مَدلَبَه. (منتهی الارب) : و باید که زمینی مفرد جهت چنارستان معین کنند و شاخ آن درهم نشانند. (از فلاحتنامه). رجوع به چنار و چنارزار شود
دهی جزء دهستان سربندپایین بخش سربند شهرستان اراک که در 42 هزارگزی جنوب باختری آستانه و 42 هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 594 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه. محصولش غلات، بنشن، پنبه، انگور و قلمستان. شغل اهالی زراعت، گله داری و بافتن قالیچه و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان سربندپایین بخش سربند شهرستان اراک که در 42 هزارگزی جنوب باختری آستانه و 42 هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 594 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه. محصولش غلات، بنشن، پنبه، انگور و قلمستان. شغل اهالی زراعت، گله داری و بافتن قالیچه و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)