جدول جو
جدول جو

معنی چلگرد - جستجوی لغت در جدول جو

چلگرد
(چِ گِ)
دهی است از دهستان شوراب، بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 90 هزارگزی شمال باختری اردل، وصل براه کوه رنگ واقع است. کوهستانی ومعتدل است و 21 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، عدس، کتیرا، پشم، روغن و گزانگبین. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راهش مالرو است. تونل کوهرنگ در فاصله 2هزارگزی این آبادی ساخته شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
بیکاره، هرزه، هرزه گرد، کسی که بیهوده راه می رود
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
ول گردنده. رها. سرخود. بیکاره. هرزه گرد. آواره. بی جا و مکان: زن ولگرد. سگ ولگرد. رجوع به ول شود
لغت نامه دهخدا
(سِ گُ)
دهی است از دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، دارای 237 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ گِ)
دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان است که در شهرستان مشهد واقع است و 332 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از بخش جالق شهرستان سراوان. در 6هزارگزی جنوب خاوری جالق و 3هزارگزی خاور راه فرعی جالق به سراوان واقع و جلگه است. و 506 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 100 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز واقع شده. کوهستانی و معتدل است و 231 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چِ گِ)
نام قسمی از درختان جنگلی که در جنوب ایران و بخصوص در بلوچستان و چاه بهار دیده شده است. نوعی درخت جنگلی که نامهای دیگر آن ’طلح’ و ’سیال’ و ’ببله’ است. رجوع به کتاب جنگل شناسی ج 2 ص 134 و کتاب درختان جنگلی ایران ص 177 شود
لغت نامه دهخدا
درختی از تیره پروانه واران جزو دسته گل ابریشم ها که در جنوب ایران نیز کشت میشود طلح سیال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
((وِ گَ))
بی کاره، هرزه گرد
فرهنگ فارسی معین
بی سروپا، بیکار، بیکاره، ولو، هرزه گرد، هرزه، هرزه پا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ولگرد: سفری در انتظار شماست 2ـ اگر در خواب ببینید، دیگران نیازمند هستند، نشانه آن است که به علت عدم توفیق در پیش بردن کارها تحت تأثیر افکار دیگران قرار خواهید گرفت. لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
المتشرّد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
Vagabond, Vagrant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
vagabond
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
бродяга
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
คนเร่ร่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
vagabundo, vagrante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
vagabundo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
włóczęga
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
آوارہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
pengembara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
zwerver
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
נווד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
放浪者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
流浪的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
бродяга
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
방랑자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
serseri
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
ঘুরে বেড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
भटकते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
vagabondo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
Landstreicher
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
mtembezi
دیکشنری فارسی به سواحیلی