جدول جو
جدول جو

معنی چلوند - جستجوی لغت در جدول جو

چلوند
(چِلْ وَ)
دهی از دهستان مرکزی بخش آستارای شهرستان اردبیل که در 15 هزارگزی جنوب آستارا، بر سر راه شوسۀ آستارا به انزلی واقع است. محلی است جنگلی و مرطوب با هوای گرمسیری که 1481 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و قنات. محصولش برنج، صیفی کاری و غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ زغال از چوبهای جنگل و راهش شوسه است. این آبادی محل سکونت ایل چلوند می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الوند
تصویر الوند
(پسرانه)
اروند، دارای تندی و تیزی، نام کوهی در جنوب همدان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کلوند
تصویر کلوند
خیار بزرگ که برای تخم نگه دارند، خیار، خربزۀ نارس،
انجیر و خرمای خشک که به نخ بکشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوند
تصویر گلوند
آنچه به رسم تحفه و هدیه به جایی بفرستند، چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آن ها که به نخ کشیده باشند، برای مثال خواجۀ ما ز بهر گنده پسر / کرد از خایۀ شتر گلوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چروند
تصویر چروند
جاچراغی که از شیشه درست کنند و چراغ را در آن بگذارند که باد آن را خاموش نکند، مردنگی، چراغ پرهیز، فانوس، چراغ واره، چراغ بره، چراغ بادی، قندیل، چراغدان، چراغبانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلونک
تصویر چلونک
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، بیاره، بیاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلوند
تصویر جلوند
چراغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلونک
تصویر چلونک
بوته خربزه و هندوانه و مانند آنها بیاره، تخم خربزه و گل آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلوند
تصویر کلوند
دستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره: (خواجه ما ز بهر گنده پسر کرد از خایه شتر کلوند)، (رودکی)، خیار با درنگ و انجیر و گردو و قیسی و خرمای خشک برشته کشیده کلونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلوند
تصویر گلوند
مرسله را گویند، یعنی هر چیز که بطریق تحفه و هدیه بجائی فرستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
رنگی است نزدیک به زرد، بور و طلایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلوند
تصویر کلوند
((کَ وَ))
دستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره، خیار و بادرنگ و انجیر، گردو و خرمای خشک به رشته کشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلوند
تصویر گلوند
((گَ وَ))
گلوبند، هر چیز که به طریق تحفه و هدیه به کسی فرستند، مرسله، گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آن را به هدیه فرستند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
شقراء
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
Blonde
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
blond
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
блондинистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
गोरा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
سنہری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
শ্যামল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
rangi ya dhahabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
sarışın
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
금발의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
金髪の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
בלונדיני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
บลอนด์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
pirang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
blond
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
blond
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
rubio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
biondo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
loiro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
金色的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
блондинистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
blond
دیکشنری فارسی به لهستانی