جدول جو
جدول جو

معنی چلو - جستجوی لغت در جدول جو

چلو
غذایی که از برنج سازند و با خورشها خورند
تصویری از چلو
تصویر چلو
فرهنگ لغت هوشیار
چلو
برنج پخته و آبکش شده که آن را با خورش یا کباب می خورند
تصویری از چلو
تصویر چلو
فرهنگ فارسی عمید
چلو
((چُ یا چِ لُ))
برنج پخته و آبکش شده که با خورش خورند
تصویری از چلو
تصویر چلو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چلوی
تصویر چلوی
کسی که شغلش چلو پزی و چلو فروشی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلوک
تصویر چلوک
ریسمانی است که بر گردن اسبان بندند عنان افسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلوک
تصویر چلوک
((چَ))
ریسمانی است که بر گردن اسبان بندند، عنان، افسار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چلونک
تصویر چلونک
بوته خربزه و هندوانه و مانند آنها بیاره، تخم خربزه و گل آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلوپز
تصویر چلوپز
آنکه چلو طبح کند کسی که شغلش پختن چلوست
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه پنبه یی سفید آهار داری که از آن پیراهن و زیر جامه و دیگر جامه ها سازند چلوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلوار بافی
تصویر چلوار بافی
عمل بافتن چلوار، دستگاه و کارخانه ای که در آن چلوار بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلوار
تصویر چلوار
پارچه سفید پنبه ای آهار داری که از آن پیراهن و زیر جامه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلو مرغ
تصویر چلو مرغ
چلوی که خورش آن مرغ پخته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلو کبابی
تصویر چلو کبابی
محل تهیه و فروش چلو کباب دکان چلو کباب پزی
فرهنگ لغت هوشیار
غذای معروف ایرانی مرکب از چلو ساده و کباب که غالبا با تخم مرغ و پیاز و ترش و دوغ مصرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلو صافی
تصویر چلو صافی
آبکش سماق پالا سماق پالان چلو صاف کن
فرهنگ لغت هوشیار
ظرفی مسین یا چوبین که سوراخهای ریز دارد و چلو جوشیده در آب را در آن ریخته آبش را بگیرند چلو صافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلو خورش
تصویر چلو خورش
غذایی مرکب از چلو و قسمی خورش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلو چوب
تصویر چلو چوب
سیخ کباب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلو پزی
تصویر چلو پزی
عمل و شغل چلو پز پختن چلو، دکانی که در آن چلو طبخ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلو پز خانه
تصویر چلو پز خانه
دکان چلو پزی محلی که در آن چلو پزند، آشپز خانه مطبخ خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلوخورش
تصویر چلوخورش
چلو که با خورش بخورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلوکباب
تصویر چلوکباب
چلو که با کباب و کره بخورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلوار
تصویر چلوار
نوعی پارچۀ نخی نازک سفید و آهاردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلونک
تصویر چلونک
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، بیاره، بیاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلوکباب
تصویر چلوکباب
((چِ لُ. کَ))
غذای معروف ایرانی مرکب از برنج ساده و کباب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چلوزیده
تصویر چلوزیده
((چُ لُ دِ))
یخ زده، خشکیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چلوخورش
تصویر چلوخورش
((چِ لُ. خُ رِ))
غذایی مرکب از هر نوع خورش همراه با برنج
فرهنگ فارسی معین
((چِ))
پارچه پنبه ای سفید آهاردار که از آن برای پیراهن و زیرجامه و ملافه استفاده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علو
تصویر علو
بالندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گلو
تصویر گلو
حلق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلو
تصویر بلو
آزمودن، دریافتن، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی میوه آبدار شبیه به گوجه که پوست نازک دارد وبرنگهای سیاه و زرد نیز میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلو
تصویر دلو
سطل، ظرف آبکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلو
تصویر هلو
(پسرانه)
عقاب (نگارش کردی: هه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جلو
تصویر جلو
معرض
فرهنگ واژه فارسی سره