جدول جو
جدول جو

معنی چلسکیدگی - جستجوی لغت در جدول جو

چلسکیدگی
(چِ لِ دَ / دِ)
پژمردگی. پلاسیدگی. فلسکیدگی. و رجوع به چلسکیدن و چلسکیده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ لَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی پلکیده. رجوع به پلکیده شود
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
التصاق و چسپیدن دو چیز بهم و اتصال و پیوستگی و چسپانی. (ناظم الاطباء). دوسیدگی. رجوع به چسپ و چسپیده و چسپیدن شود
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
رجوع به چسب و چسپ و چسپیدگی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
چسپیدگی والتصاق و پیوستگی. (ناظم الاطباء). دوسیدگی. خاصیت چسبندگی داشتن، چسبناک بودن. و رجوع به چفسیدن شود
لغت نامه دهخدا
(چِ لِ دَ / دِ)
در تداول عامه، به معنی پژمرده و پلاسیده و ترنجیده. فلسکیده. پژمرده شده
لغت نامه دهخدا
(گُ گَ دَ)
در تداول عامه، سخت پژمرده و لاغر و ترنجیده شدن. فلسکیدن. پژمردن. پلاسیدن. پلاسیده شدن. سخت پژمردن. و رجوع به فلسکیدن و چلسکیدگی و چلسکیده شود
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
تقطیر. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکیدن و چکیده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چلسکیده
تصویر چلسکیده
پژمرده پلاسیده. یا چلسکیده فلسیکیده. پژمرده و پلاسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلسکیدن
تصویر چلسکیدن
پژمردن پلاسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلکیدگی
تصویر پلکیدگی
حالت و چگونگی پلکیده
فرهنگ لغت هوشیار
اتصال، التصاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد