جدول جو
جدول جو

معنی چلارس - جستجوی لغت در جدول جو

چلارس
(چِ رِ)
دهی است جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 12 هزارگزی جنوب باختری رودسر و یک هزارگزی شمال خاور املش واقع است. جلگه و معتدل و مرطوب است و 350 تن سکنه دارد. آبش از شلمان رود. محصولش برنج. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که از روی پستی و تنگ چشمی هر نوع خوردنی نزد کسی ببیند هوس کند و از پیش هرکسی لقمه ای بردارد، شکم باره
فرهنگ فارسی عمید
(کَ رُ)
شهری در ایونی که بوسیلۀ رب النوعش آپولون مشهور گردید. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
استرک مایع و میعۀ سائله و روغن هیل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
کسی را گویند که پیش از انداختن سفره از هر رنگ یا هر طبق لقمه ای چند طعام بخورد و او را به عربی لوّاس خوانند. (از برهان). کسی را گویند که پیش از گشودن سفره و آوردن آن از هر دیگ یا هر طبق لقمه بردارد و بخورد و او را به عربی لواس گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). اکول و لواس و کسی که پیش از گستردن سفره از هرطبق یا هردیگ چیزی بخورد. (ناظم الاطباء). و رجوع به لواس شود
لغت نامه دهخدا
لاریس، مانس، پناتس، رجوع به پناتس شود، لاره، رومیان ارواح مردگان خویش را مقام خدائی قائل میشدند و آنان را لارش، پناتس یا مانس میگفتند و بدیشان طعام و شراب تقدیم میکردند، روح کسی که نیکخوی و مهربان است بزعم رومیان، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 13 و 501)
لغت نامه دهخدا
گیاهی با ساقه ی بند بند و برگ سوزنی، دم اسبی
فرهنگ گویش مازندرانی
روستای از توابع شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی