جدول جو
جدول جو

معنی چقاکبود - جستجوی لغت در جدول جو

چقاکبود
(چَ کَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه که در 6 هزارگزی خاور کوزران و 4 هزارگزی شمال راه فرعی کوزران به کرمانشاه واقع است. دشت و سردسیر است و 1500 تن سکنه دارد. آبش از سراب عزیزی، محصولش غلات، حبوبات، لبنیات، صیفی، چغندر قند و برنج، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. در زمستان گله داران این آبادی به گرمسیر حدود قصر شیرین میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ کَ)
دهی است از دهستان بخش حومه مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 6 هزارگزی شمال کرمانشاه و باختر راه شوسۀ کرمانشاه به طاق بستان واقع است. دشت و سردسیر است و 300 تن سکنه دارد. آبش از سراب طاق بستان و چشمه. محصولش غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات و مختصر میوه جات، و شغل بیشتر اهالی زراعت است. عده ای از آنان نیز کارگر تصفیه خانه نفت کرمانشاه میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چِ کَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای از قرای بلوک بسطام کرمانشاهان است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 250)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان مرادحاصل و چیاکلان در 565000 گزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: مزرعه ای است که درسه فرسخی مغرب نهاوند، در کنار رودخانه ای که از تویسرکان به نهاوند آمده داخل نهر گاماسب میشود، واقع شده و اراضی مسطح آن استعداد هفت زوج گاو زراعت دارد. این آبادی دارای پنجاه تن سکنه است و زراعتش از آب رود خانه مشروب میگردد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 262). در فرهنگ جغرافیایی آمده است: دهی از دهستان خزل شهرستان نهاوند که در 30 هزارگزی شمال نهاوند و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ نهاوند به کرمانشاه، در کنار رود خانه تویسرکان واقع است. جلگه و هوایش سردسیر است و321 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه. محصولش غلات، حبوبات و چغندر. شغل اهالی زراعت، گله داری و جاجیم بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 5 تا 8 هزارگزی خاور گهواره، کنار راه مالرو عمومی گهواره بگردنۀ امیرخان واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 520 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، حبوبات، سبزی، توتون، حصیر و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است اما در تابستان از گهواره اتومبیل هم میتوان برد. سکنۀ این آبادی از تیره گهواره میباشند و چشمۀ ارغوانی بدین آبادی متصل است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ دِ نَ دِ عَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 19 هزارگزی جنوب خاوری کوزران و یکهزارگزی خاور راه فرعی چهارزبر به کوزران واقع است. دشت و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات، حبوبات دیم و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
دهی است از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 15 هزارگزی شمال باختر کرمانشاه و یکهزارگزی شمال راه فرعی سراب به نیلوفر واقع است. دشت و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از فاضل آب نیلوفر، محصولش غلات، حبوبات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و راهش در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا