جدول جو
جدول جو

معنی چغ - جستجوی لغت در جدول جو

چغ
پرده حصیری
تصویری از چغ
تصویر چغ
فرهنگ لغت هوشیار
چغ
چوبی که با آن ماست یا دوغ را در خم یا تغار به هم می زنند تا کرۀ آن جدا شود،
چرخ کوچک دستی که زنان با آن نخ می ریسند
تصویری از چغ
تصویر چغ
فرهنگ فارسی عمید
چغ
پردۀ حصیری، پرده ای که از نی یا چوب های باریک درست کنند، خانۀ کوچک ساخته شده از نی یا شاخۀ درخت،
لانۀ پرندگان، خانه ای که برای کبوتران خانگی در روی پشت بام می سازند
تصویری از چغ
تصویر چغ
فرهنگ فارسی عمید
چغ
((چَ))
چوبی که بدان ماست راهم زنند تا مسکه و کره از آن جدا گردد، چرخی که زنان رشته بدان ریسند
تصویری از چغ
تصویر چغ
فرهنگ فارسی معین
چغ
چوبی سیاه رنگ مانند آبنوس که از آن تخت و سایر اشیای چوبی می ساخته اند، برای مثال یکی تخت عاج و یکی تخت چغ / یکی جای شاه و یکی جای فغ (اسدی - برهان قاطع - چغ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چغیدن
تصویر چغیدن
سعی کردن و کوشش نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغوک
تصویر چغوک
گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار
چیزیست مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد طحلب جل وزغ جامه غوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغو
تصویر چغو
گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار
سازیست که نوازند چغانه، چوبی است میان شکافته که جلاجلی چند برآن تعبیه کنند و بدان اصول نگاه دارند، نوایی است از موسیقی. گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغنده
تصویر چغنده
آن کس که میچغد چخنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغندر کشک
تصویر چغندر کشک
خوراکی که از اختلاط چغندر و کشک سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغندر کاشتن
تصویر چغندر کاشتن
کشت چغندر کردن زراعت کردن چغندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغندر کاری
تصویر چغندر کاری
عمل کشت چغندر
فرهنگ لغت هوشیار
آن کس که چغندر کارد، مالک یا زارعی که در ملک یا زمین خود برای مصرف کارخانه قند چغندر کاری دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغندر قند
تصویر چغندر قند
نوعی از چغندر که بکار ساختن شکر و قند آید
فرهنگ لغت هوشیار
هویجی باشد که در آتش داخل کنند و بر سه قسم است، چغندر قند، چغندر رسمی، و چغندر فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
خطا و گناه کسی را باز گو کردن (نزد حاکم داروغه و دیگران)، شکایت از عمل کسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغلی دادن
تصویر چغلی دادن
گزارش دادن خطاهای کسی بمافوق
فرهنگ لغت هوشیار
چوغولی پارسی است سخن چینی عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغل خوری
تصویر چغل خوری
سخن چینی نمامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغل خور
تصویر چغل خور
سخن چین نمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغل
تصویر چغل
چین و شکنج را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغک
تصویر چغک
گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغزیده
تصویر چغزیده
ناله کرده زاری کرده، شکایت کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغزیدن
تصویر چغزیدن
فریاد کردن غوک، ناله کردن زاری کردن، شکایت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
چیزیست مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد طحلب جل وزغ جامه غوک
فرهنگ لغت هوشیار
چیزیست مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد طحلب جل وزغ جامه غوک
فرهنگ لغت هوشیار
چیزیست مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد طحلب جل وزغ جامه غوک
فرهنگ لغت هوشیار
چیزیست مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد طحلب جل وزغ جامه غوک
فرهنگ لغت هوشیار
چیزیست مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد طحلب جل وزغ جامه غوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغز
تصویر چغز
بوته گیاهی است به درمنه لیکن مانند جاروب سفید است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغریدن
تصویر چغریدن
التفات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغرق
تصویر چغرق
ترکی: خاک خسبه: چرز از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغرات
تصویر چغرات
سمر کندی ماست کیسه ای نوعی ماست که آب آنرا گرفته باشند
فرهنگ لغت هوشیار