جدول جو
جدول جو

معنی چشایی - جستجوی لغت در جدول جو

چشایی
از حواس پنج گانه که با آن مزۀ چیزها دریافته می شود و آلت آن زبان است، ذائقه
فرهنگ فارسی عمید
چشایی
(چَ / چِ)
حس ذائقه. ذائقه. ذوق. چشش. مذاق. حس ذوق. حس آزمودن طعم و مزۀ چیزی. رجوع به چشش شود
لغت نامه دهخدا
چشایی
عمل چشیدن ذوق، یکی از حواس ظاهره که با آن مزه چیزها را دریابند و آلت آن زبانست ذایقه
فرهنگ لغت هوشیار
چشایی
((چِ))
یکی از حواس پنجگانه که با آن مزه چیزها را دریابند و آلت آن زبان است
فرهنگ فارسی معین
چشایی
چشش، ذایقه، ذوق
متضاد: بویایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چرایی
تصویر چرایی
چرنده، حیوان علف خواری که چرا می کند، چرا کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرایی
تصویر چرایی
علت، دلیل، سبب
فرهنگ فارسی عمید
(چَ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر که در 29 هزارگزی جنوب شهر ملایر و سه هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به بروجرد واقع است. جلگه و معتدل است و 125 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات. شغل اهالی زراعت، صنایع دستی زنان قالی بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چرایی
تصویر چرایی
علت
فرهنگ واژه فارسی سره
علت، دلیل، سبب، انگیزه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نشایی که به صورت استثنایی سفید رنگ باشد
فرهنگ گویش مازندرانی