گوز بی صدا باشد. (آنندراج) (غیاث). بادی که از مقعد انسان یا حیوان بی صدا برآید. (فرهنگ نظام). باد بدبویی که بیصدا از سوراخ مقعد خارج شود. فسوه. تس. رجوع بفسوه شود، بادی که بیصدا از فضائی رها شود. (ناظم الاطباء)
گوز بی صدا باشد. (آنندراج) (غیاث). بادی که از مقعد انسان یا حیوان بی صدا برآید. (فرهنگ نظام). باد بدبویی که بیصدا از سوراخ مقعد خارج شود. فسوه. تِس. رجوع بفسوه شود، بادی که بیصدا از فضائی رها شود. (ناظم الاطباء)
آنکه چسب بسیار کند چسو، جانورکی مانند خنفاء و دراز تر از آن که در خانه های مرطوب و زیر فرشها پیدا شود و چون بدان دست زنند بوی عفن از خود پراکند خر چسونه چسینه، نوعی دشنام برای تحقیر کسان پست و نا لایق
آنکه چسب بسیار کند چسو، جانورکی مانند خنفاء و دراز تر از آن که در خانه های مرطوب و زیر فرشها پیدا شود و چون بدان دست زنند بوی عفن از خود پراکند خر چسونه چسینه، نوعی دشنام برای تحقیر کسان پست و نا لایق