جدول جو
جدول جو

معنی چدیر - جستجوی لغت در جدول جو

چدیر
پارچه ای که با آن دو فضا را از هم جدا کنند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدیر
تصویر قدیر
(پسرانه)
توانا، قادر، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غدیر
تصویر غدیر
(پسرانه)
آبگیر، تالاب، نام آبگیری میان مکه ومدینه که در آنجا پیامبر (ص)، علی (ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
از نام ها و صفات باری تعالی، دارای قدرت، توانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جدیر
تصویر جدیر
سزاوار، شایسته، اهل، برای مثال پیر را گفتم از سر تحقیق / ای تو را ملک و دین جدیر و حقیق (سنائی۱ - ۳۵۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
کسی که کاری را اداره کند، اداره کننده، گرداننده، توانا، لایق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدیر
تصویر هدیر
بانگ شتر، آواز کبوتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غدیر
تصویر غدیر
آبگیر، تالاب، جای جمع شدن آب باران در بیابان، آب راکدی که از سیل باقی بماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چدار
تصویر چدار
پابند، ریسمانی که با آن پای حیوان یا اسیر یا مجرم را ببندند، پاوند، پای بند، پای وند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدیر
تصویر هدیر
بانگ کردن شترگشن، بانگ شتر: (هدیرحنجره توزئیرزمجره شیردر گلومی شکست)، بانگ کبوتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ندیر
تصویر ندیر
تنها، بیگانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
گرداننده، دور دهنده، اداره کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
دارای قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدیر
تصویر غدیر
جای جمع شدن آب باران، تالاب و بمعنی محلی میان مکه و مدینه
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه، سرچشمه مخفف سه دیر ساختمانی که نعمان بن منذر برای بهرام گور ساخته بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدیر
تصویر جدیر
سزاوار، لایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدیر
تصویر هدیر
((هَ))
بانگ کردن شتر در وقت مستی، آواز کبوتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
((مُ))
مدیر اداره کننده
مدیرعامل: مدیری که از طرف هیئت مدیره برای اداره امور جاری شرکت تعیین می شود
مدیرکل: مدیری که امور یک اداره کل در یک وزارتخانه یا مؤسسه بزرگ به عهده اوست
مدیر مسئول: کسی که در مورد شغل یا فعالیت معینی مسئول پاسخگویی نزد نهادهای نظارتی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قدیر
تصویر قدیر
((قَ))
توانا، یکی از نام های خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کدیر
تصویر کدیر
((کَ دِ))
هر چیزی که تیرگی داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غدیر
تصویر غدیر
((غَ))
آبگیر، تالاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جدیر
تصویر جدیر
((جَ دِ))
چاردیواری، سزاوار، شایسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
گرداننده، راه بر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
Administrator, Director, Manager
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
administrateur, directeur, gestionnaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
Verwalter, Direktor, Manager
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
administrator, dyrektor, menedżer
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
администратор , директор , менеджер
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
адміністратор , директор , менеджер
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
beheerder, directeur, manager
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
administrador, director, gerente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
administrador, diretor, gerente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
amministratore, direttore, manager
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
प्रशासक , निर्देशक , प्रबंधक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مدیر
تصویر مدیر
প্রশাসক , পরিচালক , ব্যবস্থাপক
دیکشنری فارسی به بنگالی