جدول جو
جدول جو

معنی چدر - جستجوی لغت در جدول جو

چدر
چاره، گزیر، علاج
تصویری از چدر
تصویر چدر
فرهنگ فارسی عمید
چدر(چَ)
اشتر مادۀ چهارساله را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چدر(بَ)
بمعنی چاره و علاج باشد. چاره. (برهان) (آنندراج). علاج و تدبیر و چاره. (ناظم الاطباء). گزیر. بدّ:
بدان نهیب که در خیلشان فتاد نهاب
بجز ایاب نجستند هیچ چار و چدر.
قاآنی.
رجوع به چاره شود
چادرو ردا، سفره و پرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چدر
گزیر، علاج، چاره
تصویری از چدر
تصویر چدر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کدر
تصویر کدر
تیره شدن، تیرگی، تاریکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چدروا
تصویر چدروا
صبر، گیاهی از خانوادۀ سوسن ها با برگ های بلند و شیرابه ای زرد و تلخ که مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدر
تصویر هدر
باطل، ضایع و بربادرفته
هدر دادن: از بین بردن، ضایع کردن
هدر رفتن: از بین رفتن، ضایع شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جدر
تصویر جدر
جذر، شتر مادۀ چهارساله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدر
تصویر مدر
کلوخ، گل، برای مثال بر سر دیوار هر کاو تشنه تر / زودتر برمی کند خشت و مدر (مولوی - ۲۳۷)، ده، روستا
فرهنگ فارسی عمید
(چُ دُرْ)
نام رستنیی باشد تلخ و آنچه در ’سقوطر’ شود، بهترین جاهای دیگر است. (برهان) (آنندراج). بعربی، صبر خوانند. (برهان) (آنندراج). رستنیی بسیار تلخ که صبر عصارۀ اوست. (ناظم الاطباء). دوائی است بسیار تلخ که نام عربیش صبر است. (فرهنگ نظام). داروئی تلخ و سودمند. رجوع به سقوطر و صبر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چلر
تصویر چلر
راش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چقر
تصویر چقر
ترکی میخانه شرابخانه میخانه میکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغر
تصویر چغر
التفات نمودن و پرسیدن احوال کسی، التفات نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدر
تصویر صدر
بالای مجلس، مقدم، پیشوا
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی دهتار تار روستایی قسمی ساز روستایی از ذوی الاوتار که نزد ترکان و ترکمانان رواج دارد و نوازنده آنرا (عاشق) نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدر
تصویر حدر
فربه و ستبطر شدن، درشت و گرد اندام گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
سست گردیدن عضو و بخواب رفتن آن، بی حسی پرده، چادر پرده، چادر بی حس بی حس
فرهنگ لغت هوشیار
فرو هشتن موی را دریا زد گی، سراسیمگی هاژ (متحیر)، سرگردان، دریا از لاتینی به فارسی و تازی راه یافته آنندراج و فرهنگ لاروس آن را با درخت کنار در پارسی برابر می دانند. معین این برابری را درست ندانسته و تنها سدری را که در شستشوی به کار می برند کوبیده برگ کنار دانسته برابر پارسی سدر: ارز ریته درختی است از تیره مخروطیان که شباهت زیادی با کاج دارد از کاج بسیار تنومند تر و بلند تر است و تا بیش از 3000 سال عمر میکند. شاخه های درخت سدر کشیده و دور از یکدیگر است برگش مانند برگ کاج سوزنی و میوه اش هم شبیه به کاج است. چوب این درخت سفید ضخیم و محکم است و در برخی گونه ها چوب کمی سرخرنگ هم میشود. در چوب درخت سدر مقادیر زیادی صمغ وجود دارد که عطر مخصوص بدان میدهد و مقدار کثیری از این صمغ از تنه درخت هر ساله استخراج میشود و تحت نام) من (در تداوی به کار میرود سدر دارای گونه های مختلف است و مشهورترین از همه سدر لبنان است که بلندیش تا 40 متر نیز میرسد ارز درخت سلیمان. توضیح: این درخت را با کنار نباید اشتباه کرد، کوبیده برگ درخت کنار است که در استحمام و شست و شو بکار میرود اشنان ید منار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهر
تصویر چهر
صورت، روی رخسار، سیما، منظر، وجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چور
تصویر چور
غارت و چپاول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چیر
تصویر چیر
غلب مظفر پیروز، مسلط
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره اسفناجیان و یکی از گونه های گیاه پازی میباشد و دارای انواع متعدد است. چغندر معمولی گیاهی است دو ساله در سال اول مواد غذایی را در ریشه ستبرش اندوخته میکند و در سال دوم گل و بذر میدهد. چغندر معمولی در حدود 2 تا 6 مواد قندی دارد پنجر پنجار. یا چغندر قند. گونه ای از چغندر که برای استفاده از قند ذخیره شده در ریشه اش کشت میشود و در کارخانه های قند سازی قند آنرا استخراج میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
هندی پر چین، چپیره دیواری که از چوب و علف و شاخه های درخت سازند پر چین، گروهی از مردم یا جانوران که دایره وار گرد هم آیند و حلقه زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچر
تصویر چچر
پستان زن یا حیوان ماده
فرهنگ لغت هوشیار
فلزی است مرکب از آهن و ذغال که تقریباً 5 درصد کربن دارد، در 0021 درجه حرارت ذوب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
گل یا میوه از درخت کنده شده، برگزیده منتخب، بر بالای هم قرار داده بنظم و ترتیب، گسترده و پهن شده بنظم و ترتیب
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که زنان برای پوشاندن چهره و دست و غیره بر روی همه لباسها پوشند، خیمه، سایبان، خرگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدر
تصویر جدر
دیوار دیوار، جمع جدران، جمع جدار دیوارها، جمع جدار دیوارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زدر
تصویر زدر
بازگشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدر
تصویر بدر
کامل وتمام گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدر
تصویر آدر
آذر، آتش رگ زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددر
تصویر ددر
کوچه و بازار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدر
تصویر پدر
آب، بابا، والد، باب
فرهنگ لغت هوشیار
وسیله ای باشد که برای محافظت از آفتاب یا جلوگیری از باران و برف بر بالای سر نگاه دارند، سایبان هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدر
تصویر قدر
اندازه، ارج، گونه
فرهنگ واژه فارسی سره