جدول جو
جدول جو

معنی چترسان - جستجوی لغت در جدول جو

چترسان
(چَ)
نام کوهی است در مشرق جزیره ’پشکر دیپ’ و این کوه را از آن جهت ’چترسان’ نامند که منقش السطح میباشد. (از کتاب تحقیق ماللهند ص 127)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چترمان
تصویر چترمان
صاحب چتر، دارای چتر، کنایه از دارای چتر پادشاهی، پادشاه، فرمانروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چترساز
تصویر چترساز
کسی که چتر درست میکند، سازندۀ چتر، چتردار، چترکش
فرهنگ فارسی عمید
خانواده ای از گیاهان که گل های آن ها به شکل چتر در بالای شاخهها قرار دارد مانند جعفری و هویج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
ترسنده، بیم دارنده، برای مثال ز غریدن کوس ترسان هژبر / عقاب از تف تیر پران در ابر (اسدی - ۳۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
(شَ گَ)
چتردار. چترکش. (آنندراج) :
چترسازی است ابر بر سر تو
تیغبازی است برق بر در تو.
باقرکاشی (از آنندراج).
رجوع به چتردارو چترکش شود، سازندۀ چتر. تهیه کننده و فراهم کننده چتر. رجوع به چتر ساختن شود
لغت نامه دهخدا
(عُ رُ)
خروس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به عترفان شود
لغت نامه دهخدا
(تْرِ / تِ رِ)
نویسندۀ فرانسوی که به سال 1705 میلادی در مان متولد شد و داستانهای فراوانی از قرون وسطی به رشتۀ تحریر در آورد و بعضویت آکادمی فرانسه نائل گشت و به سال 1783 درگذشت
لغت نامه دهخدا
خواهرزادۀ رانا که در جنگ با قطب خان کشته شده: چترسال خواهرزادۀ رانا با ده هزار سوار در اودی پور بوده، قطب خان آنجا رسید، محاربه با آن کفار تیره کردار واقع شد... و دمار از آن تیره رویان برآوردند که چترسال کشته شد. (تاریخ شاهی چ کلکته ص 20)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
تیره ای از گیاهان که وضع گلهای آنها همیشه بشکل چتر و غالباًبصورت چتر مرکب است. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 233)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
سلاطین و امرا را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). حاکم و فرمانروا. (ناظم الاطباء). چترمن. چتری. صاحب چتر. دارندۀ علامت چتر. رجوع به چترمن و چتری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عترسان
تصویر عترسان
خروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
ترسنده، بیم زده، هراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
مقدّسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
Cowering, Fearful, Scared, Scary
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
craintif, effrayé, effrayant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
przestraszony, bojaźliwy, straszny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
מפוחד , מפוחד , מפוחד , מפחיד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
робкий , боязливый , испуганный , страшный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
ڈرا ہوا , خوفزدہ , ڈرا ہوا , خوفناک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
ভীত , ভীত , ভয়ঙ্কর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
ogopa, ogof kubwa, aliyeogopa, ya kutisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
korkmuş, korkulu, korkutucu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
두려운 , 두려워하는 , 겁먹은 , 무서운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
恐れている , 恐れる , 怖がっている , 怖い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
डरपोक , डरा हुआ , डरावना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
наляканий , боязкий , страшний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
takut, menakutkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
หวาดกลัว , กลัว , กลัว , น่ากลัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
angstig, bang, eng
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
ängstlich, verängstigt, beängstigend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
acobardado, temeroso, asustado, aterrador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
spaventato, pauroso, spaventoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
amedrontado, temeroso, assustado, assustador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ترسان
تصویر ترسان
退缩的 , 害怕的 , 可怕的
دیکشنری فارسی به چینی