جدول جو
جدول جو

معنی چبغت - جستجوی لغت در جدول جو

چبغت
(چَ غُ)
نهالی و لحاف و سوزنی و جامه و هر چیز پنبه دار که کهنه و مندرس شده و از هم پاشیده باشد. (برهان). نهالی و لحاف و امثال آنها که پنبه دار باشند و کهنه و فرسوده شده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). و آن را چبغوت، با واو، نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). نهالی و لحاف و سوزنی و جامه و هر چیز پنبه آکنده را گویند که بس کهنه و نیک فرسوده گشته و ازهم ریخته و ضایع شده باشد. (جهانگیری) :
آن ریش نیست چبغت دلاله خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنی است.
؟ (از جهانگیری).
رجوع به چبغوت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
چبغت. جامه و کهنه لحاف پاره پاره باشد. (برهان). نهالی و لحاف و سوزنی و جامه و هر چیز پنبه دار که مندرس و کهنه و پاره پاره و از هم پاشیده شده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به چبغت شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ گُ دَ)
ناگاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بغته. بغتهً. (منتهی الارب). و رجوع به دو کلمه مذکور شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ناگاه آمدن کسی را. (منتهی الارب) (از آنندراج). ناگاه درآمدن کسی را. (از ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از چغبت
تصویر چغبت
پنبه و پشم و امثال آنرا گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغت
تصویر بغت
ناگاه یکبارگی
فرهنگ لغت هوشیار