جدول جو
جدول جو

معنی چاپگر - جستجوی لغت در جدول جو

چاپگر
پرینتر، دستگاه الکترونیکی برای چاپ داده های کامپیوتری
چاپگر جوهرافشان: چاپگری که با پرتاب ذرات جوهر بر کاغذ نقش ایجاد کند
چاپگر سوزنی: چاپگری که در آن حرف یا نماد ماتریسی از نقاط است و بر این نقاط مرکب افشانده یا ضربه همراه با مرکب وارد شود
تصویری از چاپگر
تصویر چاپگر
فرهنگ فارسی معین
چاپگر
Printer
تصویری از چاپگر
تصویر چاپگر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چاپگر
принтер
دیکشنری فارسی به روسی
چاپگر
Drucker
دیکشنری فارسی به آلمانی
چاپگر
принтер
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چاپگر
drukarka
دیکشنری فارسی به لهستانی
چاپگر
打印机
دیکشنری فارسی به چینی
چاپگر
impressora
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چاپگر
stampante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چاپگر
impresora
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چاپگر
imprimante
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چاپگر
printer
دیکشنری فارسی به هلندی
چاپگر
เครื่องพิมพ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
چاپگر
pencetak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چاپگر
طابعةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
چاپگر
प्रिंटर
دیکشنری فارسی به هندی
چاپگر
מַדְפֶּסֶת
دیکشنری فارسی به عبری
چاپگر
プリンター
دیکشنری فارسی به ژاپنی
چاپگر
프린터
دیکشنری فارسی به کره ای
چاپگر
yazıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
چاپگر
kichapishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چاپگر
প্রিন্টার
دیکشنری فارسی به بنگالی
چاپگر
پرنٹر
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاپار
تصویر چاپار
پستچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چاپار
تصویر چاپار
نامه بر، پیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپار
تصویر چاپار
پیک، نامه بر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپار
تصویر چاپار
کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، غلام پست، نامه رسان، قاصد، برید، اسکدار، چپر، نامه بر، پیک، مأمور پست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاپگر سوزنی
تصویر چاپگر سوزنی
چاپگری که در آن حرف یا نماد ماتریسی از نقاط است و بر این نقاط مرکب افشانده یا ضربه همراه با مرکب وارد شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپگر جوهرافشان
تصویر چاپگر جوهرافشان
چاپگری که با پرتاب ذرات جوهر بر کاغذ نقش ایجاد کند
فرهنگ فارسی معین