- چاپار
کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، غلام پست، نامه رسان، قاصد، برید، اسکدار، چپر، نامه بر، پیک، مأمور پست
معنی چاپار - جستجوی لغت در جدول جو
- چاپار
پیک، چپر، برید، پست، قاصد، نامه بر، گسی بنده، و رجوع به پیک و برید و چپر و گسی بنده وچاپارخانه شود، نام نوعی خراج که در پیش از قراء میگرفته اند، (مرآت البلدان ج 1 ص 337)
- چاپار
نام محلی کنار راه سنندج و ساوجبلاغ میان میرزامیرانشاه و گردنۀ امیرآباد در 155000 گزی سنندج
- چاپار
نامه بر، پیک
- چاپار
پیک، نامه بر
- چاپار
پستچی
- چاپار
برید، پست، پستچی، پیک، قاصد، نامه بر، نامه رسان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به چاپار، در تداول اهالی خراسان نوعی کاغذ خطدار را میگویند که قطع کوچک دارد و مخصوص نامه نوشتن است
عمل چاپار،
سخت بشتاب (رفتار)،
- بچاپاری رفتن، بسرعت و شتاب رفتن
سخت بشتاب (رفتار)،
- بچاپاری رفتن، بسرعت و شتاب رفتن
پرینتر، دستگاه الکترونیکی برای چاپ داده های کامپیوتری
چاپگر جوهرافشان: چاپگری که با پرتاب ذرات جوهر بر کاغذ نقش ایجاد کند
چاپگر سوزنی: چاپگری که در آن حرف یا نماد ماتریسی از نقاط است و بر این نقاط مرکب افشانده یا ضربه همراه با مرکب وارد شود
چاپگر جوهرافشان: چاپگری که با پرتاب ذرات جوهر بر کاغذ نقش ایجاد کند
چاپگر سوزنی: چاپگری که در آن حرف یا نماد ماتریسی از نقاط است و بر این نقاط مرکب افشانده یا ضربه همراه با مرکب وارد شود
منسوب به چاپار، تند، سریع
