جدول جو
جدول جو

معنی چاواز - جستجوی لغت در جدول جو

چاواز
دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 28 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع شده، دامنه و معتدل است و 20 تن سکنه دارد، آبش از قنات و محصولش غلات و لبنیات است، شغل اهالی زراعت و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاوان
تصویر چاوان
بانگ کنان، ناله کنان
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 47 هزارگزی خاور بیرجند، این ناحیه کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل است و 46 تن سکنه داردکه مذهب آنها شیعی و زبان آنها فارسی است، آب آن ازقنات و محصولاتش غلات است، اهالی به کشاورزی گذران میکنند، و راه آنجا مالرو میباشد، از چهکنه میتوان به آنجا اتومبیل برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
در حال چاویدن، بانگ کنان مرغی از دوری فرزند یااز بیم و جز آن، چاوچاوان، رجوع به چاوچاوان شود،
و رجوع به چاو شود
لغت نامه دهخدا
(چَهَْ)
دهی است از دهستان حومه بخش گاوبندی شهرستان لار. در 42 هزارگزی جنوب خاور گاوبندی در کنار راه مالرو گاوبندی به حمیران واقعاست، 133 تن سکنه دارد. از آب باران و چاه آبیاری میشود. محصولش غلات و خرما و لبنیات و شغل اهالی کشاورزی و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
آواز، آواز، از مقامات سازی مازندران که از موسیقی سنتی ایران گرفته.، روستایی در بخش ییلاقی کجور، آغاز، آواز
فرهنگ گویش مازندرانی