دهی از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری که در 3 هزارگزی خاورنکا، کنار راه شوسه نکا به بهشهر واقع شده. دامنه ای است معتدل مرطوب و مالاریائی که 190 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه نکا و محصولش برنج، غلات، پنبه و صیفی است و شغل اهالی زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری که در 3 هزارگزی خاورنکا، کنار راه شوسه نِکا به بهشهر واقع شده. دامنه ای است معتدل مرطوب و مالاریائی که 190 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه نکا و محصولش برنج، غلات، پنبه و صیفی است و شغل اهالی زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
آب اندک، (ناظم الاطباء)، کمی از آب، (از اقرب الموارد)، ما فی البئر بالول، ای شی ٔ من الماء، قطرۀ آبی در چاه نیست، (از اقرب الموارد)، بیگانه، در الجزایر ’برانی ها’ اقوام عرب و قبایلی هستند که به شهرها آیند و برای صنایع خود تمرین های فوری و کوتاه مدت کنند، بیگانه، نفی بلد شده، کسانی که خارج از قصر پذیرایی میشوند، خارجی: امورالبرانیه، امور خارجی، در تداول، صاحب منصبی که خارج از دربار جای دارد و به شخص پادشاه یا فرمانروا بستگی ندارد، دورافتاده: ارض برانیه، سرزمینی که از قسمت مسکونی دور افتاده باشد، (از دزی ج 1 ص 62)
آب اندک، (ناظم الاطباء)، کمی از آب، (از اقرب الموارد)، ما فی البئر بالول، ای شی ٔ من الماء، قطرۀ آبی در چاه نیست، (از اقرب الموارد)، بیگانه، در الجزایر ’برانی ها’ اقوام عرب و قبایلی هستند که به شهرها آیند و برای صنایع خود تمرین های فوری و کوتاه مدت کنند، بیگانه، نفی بلد شده، کسانی که خارج از قصر پذیرایی میشوند، خارجی: امورالبرانیه، امور خارجی، در تداول، صاحب منصبی که خارج از دربار جای دارد و به شخص پادشاه یا فرمانروا بستگی ندارد، دورافتاده: ارض برانیه، سرزمینی که از قسمت مسکونی دور افتاده باشد، (از دزی ج 1 ص 62)
گوی را گویند که زیاده از دو سه گز عمق نداشته باشد، (برهان) (آنندراج)، گودالی که یک دو گز بیشتر گودی آن نباشد، (ناظم الاطباء)، مصغر چال، یعنی چال کوچک، (ناظم الاطباء)، و رجوع به چال و چاله شود
گوی را گویند که زیاده از دو سه گز عمق نداشته باشد، (برهان) (آنندراج)، گودالی که یک دو گز بیشتر گودی آن نباشد، (ناظم الاطباء)، مصغر چال، یعنی چال کوچک، (ناظم الاطباء)، و رجوع به چال و چاله شود
دهی است از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 48هزارگزی شمال خاوری کیاسر واقع شده، جنگل و کوهستانی است و هوایش معتدل و مرطوب و دارای 120 تن سکنه میباشد، آبش از چشمه و محصولش غلات و ارزن است، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان، بافتن شال و کرباس و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) دهی از دهستان پشتکوه سورتیجی بخش چهار دانگۀ شهرستان ساری که در 13 هزارگزی خاور کیاسر واقع شده، کوهستانی و سردسیر است و 360 تن سکنه دارد، آبش از رودخانه چرگت و چشمه و محصولش غلات و برنج است، شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 48هزارگزی شمال خاوری کیاسر واقع شده، جنگل و کوهستانی است و هوایش معتدل و مرطوب و دارای 120 تن سکنه میباشد، آبش از چشمه و محصولش غلات و ارزن است، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان، بافتن شال و کرباس و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) دهی از دهستان پشتکوه سورتیجی بخش چهار دانگۀ شهرستان ساری که در 13 هزارگزی خاور کیاسر واقع شده، کوهستانی و سردسیر است و 360 تن سکنه دارد، آبش از رودخانه چرگت و چشمه و محصولش غلات و برنج است، شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
جرج هراس، متخصص آمار در آمریکا (1901- 1984 میلادی) و مؤسس بنگاه آمار مشهور به بنگاه گالوپ در ممالک متحدۀ آمریکای شمالی که اکنون غالب تتبعات و مطالعات آن مبتنی بر مقاصد سیاسی است
جُرج هراس، متخصص آمار در آمریکا (1901- 1984 میلادی) و مؤسس بنگاه آمار مشهور به بنگاه گالوپ در ممالک متحدۀ آمریکای شمالی که اکنون غالب تتبعات و مطالعات آن مبتنی بر مقاصد سیاسی است
کلوبنده را گویند وآن غلامی باشد که به مرتبۀ بزرگی رسیده باشد، چه کلو به معنی بزرگ است، (برهان) (آنندراج)، و رجوع به ماکول شود، شکم پرست و جوعی را نیز گویند، (برهان) (آنندراج)، پرخور و شکم پرست، (ناظم الاطباء)، به معنی شکم بنده و ماکول، یکی تصحیف دیگری است، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، و رجوع به ماکول شود
کلوبنده را گویند وآن غلامی باشد که به مرتبۀ بزرگی رسیده باشد، چه کلو به معنی بزرگ است، (برهان) (آنندراج)، و رجوع به ماکول شود، شکم پرست و جوعی را نیز گویند، (برهان) (آنندراج)، پرخور و شکم پرست، (ناظم الاطباء)، به معنی شکم بنده و ماکول، یکی تصحیف دیگری است، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، و رجوع به ماکول شود
آنکه چلوپزی داند. پزنده و طبخ کننده چلو. طباخی که در پختن چلو تخصص دارد. کسی که چلوپزی را پیشه دارد. آنکس که در چلوپزخانه کار چلو پختن با اوست. چلوی. و رجوع به چلو و چلوپزخانه و چلوپزی و چلوی شود
آنکه چلوپزی داند. پزنده و طبخ کننده چلو. طباخی که در پختن چلو تخصص دارد. کسی که چلوپزی را پیشه دارد. آنکس که در چلوپزخانه کار چلو پختن با اوست. چلوی. و رجوع به چلو و چلوپزخانه و چلوپزی و چلوی شود
نام آبادی یا بندری در کنار دریای خزر که اسم آن در کتب جغرافی و فرهنگ های قدیم ضبط شده و بتدریج رو به ویرانی نهاده و در زمان سلطنت رضاشاه دوباره آباد شده و فعلاً مرکز بخش ’چالوس’ میباشد و بر کنار رودخانه ای بنام ’چالوس’ واقع است، یاقوت نام این آبادی را ذیل کلمه ’شالوس’ (که معرب چالوس است) ضبط کرده و نوشته است: ’شهری است که در جبال طبرستان واقع شده و یکی از مرزهای طبرستان است ... و بین شالوس و آمل از ناحیه جبال دیلمیه بیست فرسخ فاصله است’، (از معجم البلدان ج 6 ص 216)، صاحب مرآت البلدان می نویسد: ’ ... بعضی از علمای جغرافی چالوس را از آبادی های معتبر طبرستان دانسته اند زیرا معتصم خلیفه محمد بن اویس را که از امرابود به حکومت طبرستان نامزد کرد و مشارالیه خود در رویان قرار گرفت و چالوس را به احمد پسر خود سپرد’ وبعد می نویسد: ’چالوس حالا اسم شهر و آبادی مخصوصی نیست بلکه اسم رود خانه بزرگی است ... و دره ای که مجرا و بستر این رودخانه میباشد نیز چالوس نامیده میشود ... ’ سپس شرحی درباره درۀ چالوس نگاشته و آنگاه می نویسد: ’ ... و در این زمان آبادی بسیار مختصری نزدیک بدریا هست که موسوم به چالوس است ... ’ و آنگاه زیر عنوان ’ذکر وقایع متعلقه به چالوس’ شرح مبسوطی راجع به وقایعی که در چالوس روی داده نگاشته است، نام شهر کوچک و نوسازی است که مرکز بخش چالوس میباشد و بر سر سه راهی تهران گیلان و مازندران در 5 هزارگزی ساحل دریای خزر و کنار رود خانه چالوس واقع شده است، این آبادی قبل از سال 1310 هجری شمسی ده کوچکی بیش نبود و از آن تاریخ ببعد با اسلوبی صحیح بنا گردید، احداث راه شوسۀ چالوس به کرج که نزدیک ترین راه تهران بساحل دریای خزر است و ایجاد کار خانه حریربافی که در حدود 1500 تن کارگر دارد در وضع اقتصادی این محل تأثیر فراوان داشت، در این آبادی مهمانخانه ها و پلاژها و ویلاهای متعدد تأسیس گردیده و پل مهمی که روی رود خانه چالوس بنا شده است از جمله ساختمانهای زیبای این شهر است، راه کناره از وسط این شهر میگذرد و جمعیت آن درحدود ده هزار تن میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)، نام شهری که مرکز بخشی از شهرستان نوشهر مازندران است و بر کنار رودی به همین نام در منطقه ای جنگلی در 36 درجه و 1 دقیقه عرض جغرافیایی و 7 متر ارتفاع از سطح دریا واقع شده دارای بزرگترین کار خانه حریربافی ایران و ییلاقهای زیبایی از قبیل کلاردشت میباشد، این شهر بوسیلۀ راه شوسه ای که از تونل مصنوعی کندوان میگذرد به تهران مربوط میگردد، (از فرهنگ امیرکبیر)، و رجوع به مرآت البلدان ج 4 صص 79- 85 شود
نام آبادی یا بندری در کنار دریای خزر که اسم آن در کتب جغرافی و فرهنگ های قدیم ضبط شده و بتدریج رو به ویرانی نهاده و در زمان سلطنت رضاشاه دوباره آباد شده و فعلاً مرکز بخش ’چالوس’ میباشد و بر کنار رودخانه ای بنام ’چالوس’ واقع است، یاقوت نام این آبادی را ذیل کلمه ’شالوس’ (که معرب چالوس است) ضبط کرده و نوشته است: ’شهری است که در جبال طبرستان واقع شده و یکی از مرزهای طبرستان است ... و بین شالوس و آمل از ناحیه جبال دیلمیه بیست فرسخ فاصله است’، (از معجم البلدان ج 6 ص 216)، صاحب مرآت البلدان می نویسد: ’ ... بعضی از علمای جغرافی چالوس را از آبادی های معتبر طبرستان دانسته اند زیرا معتصم خلیفه محمد بن اویس را که از امرابود به حکومت طبرستان نامزد کرد و مشارالیه خود در رویان قرار گرفت و چالوس را به احمد پسر خود سپرد’ وبعد می نویسد: ’چالوس حالا اسم شهر و آبادی مخصوصی نیست بلکه اسم رود خانه بزرگی است ... و دره ای که مجرا و بستر این رودخانه میباشد نیز چالوس نامیده میشود ... ’ سپس شرحی درباره درۀ چالوس نگاشته و آنگاه می نویسد: ’ ... و در این زمان آبادی بسیار مختصری نزدیک بدریا هست که موسوم به چالوس است ... ’ و آنگاه زیر عنوان ’ذکر وقایع متعلقه به چالوس’ شرح مبسوطی راجع به وقایعی که در چالوس روی داده نگاشته است، نام شهر کوچک و نوسازی است که مرکز بخش چالوس میباشد و بر سر سه راهی تهران گیلان و مازندران در 5 هزارگزی ساحل دریای خزر و کنار رود خانه چالوس واقع شده است، این آبادی قبل از سال 1310 هجری شمسی ده کوچکی بیش نبود و از آن تاریخ ببعد با اسلوبی صحیح بنا گردید، احداث راه شوسۀ چالوس به کرج که نزدیک ترین راه تهران بساحل دریای خزر است و ایجاد کار خانه حریربافی که در حدود 1500 تن کارگر دارد در وضع اقتصادی این محل تأثیر فراوان داشت، در این آبادی مهمانخانه ها و پلاژها و ویلاهای متعدد تأسیس گردیده و پل مهمی که روی رود خانه چالوس بنا شده است از جمله ساختمانهای زیبای این شهر است، راه کناره از وسط این شهر میگذرد و جمعیت آن درحدود ده هزار تن میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)، نام شهری که مرکز بخشی از شهرستان نوشهر مازندران است و بر کنار رودی به همین نام در منطقه ای جنگلی در 36 درجه و 1 دقیقه عرض جغرافیایی و 7 متر ارتفاع از سطح دریا واقع شده دارای بزرگترین کار خانه حریربافی ایران و ییلاقهای زیبایی از قبیل کلاردشت میباشد، این شهر بوسیلۀ راه شوسه ای که از تونل مصنوعی کندوان میگذرد به تهران مربوط میگردد، (از فرهنگ امیرکبیر)، و رجوع به مرآت البلدان ج 4 صص 79- 85 شود
یا کالمل گردی است سفید بسیار نرم و سنگین و بی بو و بی طعم که در آب و آلکل و اتر و روغنها غیر محلول می باشد و تحت تأثیر قلیاها به رنگ خاکستری درآمده و تحت تأثیر ایدروژن سولفوره و سولفورهای قلیائی سیاه میشود. تحت تأثیر نور آفتاب و یا اجسام آلی کالومل تجزیه شده و جیوه و سوبلیمه بدست می آید بنابراین نباید کالومل را به شکل پاستیل که از اجسام آلی و نشاسته درست شده تجویز نمود. اگر کالومل را در روی زخمها بگذارند به ترکیبات محلول تبدیل شده و خاصیت ضد عفونی پیدا میکند وممکن است برای بافتها کم و بیش محرک باشد در داخل دستگاه گوارش بتدریج حل شده و تبدیل به کلرور مضاعف جیوه و سود میگردد. در چنین حالت خاصیت ضدعفونی و ضد کرم و در بعضی دامها تأثیر مسهلی نیز پیدا میکند. ناسازگاری - بعضیها معتقدند که کالومل در مجاورت اسیدها و کلرورها تبدیل به کلرور مرکوریک شده است ولی هیچوقت تجربه این قسمت را ثابت نکرده است از این جهت تا موقعی که تجربه دقیقی بعمل نیامده باشد این عقیدۀ قدیمی را باید محترم شمرد. کالومل با یدورها و اسید سیانیدریک و سرانجام با اجسام اکسیدان و قلیاها ناسازگاری میدهد. کالومل را برای درمان که راتیت مزمن و زخمهای سفیدۀ چشم بکار می برند. (از درمان شناسی عطائی ج 1 ص 203)
یا کالمل گردی است سفید بسیار نرم و سنگین و بی بو و بی طعم که در آب و آلکل و اتر و روغنها غیر محلول می باشد و تحت تأثیر قلیاها به رنگ خاکستری درآمده و تحت تأثیر ایدروژن سولفوره و سولفورهای قلیائی سیاه میشود. تحت تأثیر نور آفتاب و یا اجسام آلی کالومل تجزیه شده و جیوه و سوبلیمه بدست می آید بنابراین نباید کالومل را به شکل پاستیل که از اجسام آلی و نشاسته درست شده تجویز نمود. اگر کالومل را در روی زخمها بگذارند به ترکیبات محلول تبدیل شده و خاصیت ضد عفونی پیدا میکند وممکن است برای بافتها کم و بیش محرک باشد در داخل دستگاه گوارش بتدریج حل شده و تبدیل به کلرور مضاعف جیوه و سود میگردد. در چنین حالت خاصیت ضدعفونی و ضد کرم و در بعضی دامها تأثیر مسهلی نیز پیدا میکند. ناسازگاری - بعضیها معتقدند که کالومل در مجاورت اسیدها و کلرورها تبدیل به کلرور مرکوریک شده است ولی هیچوقت تجربه این قسمت را ثابت نکرده است از این جهت تا موقعی که تجربه دقیقی بعمل نیامده باشد این عقیدۀ قدیمی را باید محترم شمرد. کالومل با یدورها و اسید سیانیدریک و سرانجام با اجسام اکسیدان و قلیاها ناسازگاری میدهد. کالومل را برای درمان که راتیت مزمن و زخمهای سفیدۀ چشم بکار می برند. (از درمان شناسی عطائی ج 1 ص 203)
فرانسوی کرمکش از دارو ها نام تجارتی پروتو کلرورد و مرکور است که بصورت گردی سفید رنگ میباشد و اقل از قرن سیزدهم ترکیبش شناخته شده و در پزشکی و صنعت بکار رفته است. در پزشکی خصوصا بعنوای داروی ضد کرم های دستگاه گوارش و ضد سیفیلیس بکار میرفته است و چون در مجاورت کلرورهای قلیایی (از قبیل نمک طعام) تبدیل به کلرورد و مرکور (سوبلیمه) که سمی شدید است میشود از این جهت مدت کمی قبل و بعد از تجویز و خوردن کالومل اغذیه بدون نمک باید تجویز گردد. کلمل
فرانسوی کرمکش از دارو ها نام تجارتی پروتو کلرورد و مرکور است که بصورت گردی سفید رنگ میباشد و اقل از قرن سیزدهم ترکیبش شناخته شده و در پزشکی و صنعت بکار رفته است. در پزشکی خصوصا بعنوای داروی ضد کرم های دستگاه گوارش و ضد سیفیلیس بکار میرفته است و چون در مجاورت کلرورهای قلیایی (از قبیل نمک طعام) تبدیل به کلرورد و مرکور (سوبلیمه) که سمی شدید است میشود از این جهت مدت کمی قبل و بعد از تجویز و خوردن کالومل اغذیه بدون نمک باید تجویز گردد. کلمل
از توابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی ساری و نشتارود، از توابع دهستان چهاردانگه هزارجریب شهرستان ساری، روستایی.، از توابع دهستان نشتای حوزه ی شهر عباس آباد
از توابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی ساری و نشتارود، از توابع دهستان چهاردانگه هزارجریب شهرستان ساری، روستایی.، از توابع دهستان نشتای حوزه ی شهر عباس آباد