- چالشگر
- مبارز
معنی چالشگر - جستجوی لغت در جدول جو
- چالشگر
- کسی که از روی کبر و غرور و نخوت می خرامد، جنگجو، مبارز، دلیر
- چالشگر ((~. گَ))
- کسی که از روی کبر و غرور می خرامد، جنگجو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خودنمایی در برابر حریف، جنگجویی، برای مثال به چالشگری سوی او راند رخش / بر ابر سیه خنده زد چون درخش (نظامی۵ - ۸۰۱)
جنگجویی، مبارزه
آنکه در حمان بدن اشخاص را مالش دهد دلاک: بتی کان همه مالش و تاب یافت به مالشگر آسایش و خواب یافت. (نظامی. گنجینه گنجوی 139)، آنکه با زنان ملاعبه کند
دلاک، مشت و مالچی
Defiant
дерзкий
herausfordernd
викликаючий
prowokujący
desafiador
sfidante
desafiante
défiant
uitdagend
ท้าทาย
menantang
تصارحيٌّ
चुनौतीपूर्ण
אתגרי
meydan okuyan
changamoto
চ্যালেঞ্জিং
چیلنج کرنے والا
ریاضیدان
تحریک کننده محرض، مفتن
مطرب، سازنده، نوازنده
ترکی در زمان به هنگام شلوار گشاد و بلند و کف دار زنانه که آنرا بر روی شلیته و تنبانها می پوشیدند و دارای لیفه و بندی بود که در زیر شکم بسته میشد
اهل علم و دانش
مشورت خواهنده و مشورت شونده