جدول جو
جدول جو

معنی چالشگر - جستجوی لغت در جدول جو

چالشگر
کسی که از روی کبر و غرور و نخوت می خرامد، جنگجو، مبارز، دلیر
تصویری از چالشگر
تصویر چالشگر
فرهنگ فارسی عمید
چالشگر
(لِ گَ)
شخصی را گویند که خرامان و از روی ناز و عجب و تکبر براه رود. (برهان) (ناظم الاطباء). خرامنده. (انجمن آرا) (آنندراج) ، مبارز و دلاور و جنگ جوی را نیز گفته اند. (برهان) (ناظم الاطباء). مبارز و دلاور. (انجمن آرا) (آنندراج). مبارزی که خرامان بجنگ رود. (انجمن آرا) (آنندراج). مبارزطلب. هماوردطلب. رزم جوی:
ز گرز گرانسنگ چالشگران
شده ماهی و گاو را سر گران.
نظامی.
، و بمعنی حریص و طماع هم آمده است. (برهان) ، شخص کثیرالجماع. (انجمن آرا) (آنندراج). حریص در جماع و مباشرت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چالشگر
((~. گَ))
کسی که از روی کبر و غرور می خرامد، جنگجو
تصویری از چالشگر
تصویر چالشگر
فرهنگ فارسی معین
چالشگر
مبارز
تصویری از چالشگر
تصویر چالشگر
فرهنگ واژه فارسی سره
چالشگر
جنگ جو، رزم آور، رزم جو، ستیزه جو، مبارز، مبارزطلب، حشری، شهوت ران، نخوت خرام، نازخرام، خرامان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مالشگر
تصویر مالشگر
دلاک، مشت و مالچی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چالشگری
تصویر چالشگری
خودنمایی در برابر حریف، جنگجویی، برای مثال به چالشگری سوی او راند رخش / بر ابر سیه خنده زد چون درخش (نظامی۵ - ۸۰۱)
فرهنگ فارسی عمید
(لِ گَ)
دلاک و مشتمالچی. (ناظم الاطباء). مشت و مال دهنده. (گنجینۀ گنجوی). آنکه برای رفع خستگی و جز آن بدن اشخاص را مالش دهد:
بتی کان همه مالش و تاب یافت
به مالشگر آسایش و خواب یافت.
نظامی (از گنجینۀ گنجوی).
، کیسه کش و آنکه در حمام بدن را کیسه می کشد و پاک می کند. (ناظم الاطباء) ، آنکه با زنان ملاعبه کند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مالشگری شود
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
مؤلف مرآت البلدان در شرح نواحی ’چارمحال’ نویسد: از قرای ناحیه ’رار’ یکی قریه ’چالشتر’ است که قلعه ای آجری است و 22برج دارد و هر دهنه برج را هشتاد ذرع با برج دیگر فاصله است. از بناهای مرحوم حاجی محمد رضاخان میباشد و در آنجا بناهای عالی و عمارتهای بسیار خوب است که بیش از 30 هزار تومان خرج عمارات شده. دویست خانوار جمعیت و یک رشته قنات دارد که هشت سنگ میرابی آب از آن جاری است و هر سال صد خروار زمین بذرافشان را مشروب مینماید. حمام و مسجد و تیمچه و بازارچه و دکاکین و آسیا دارد و 390 تومان مالیات دیوانی آنجاست و شش نفر سرباز هم میدهد. (مرآت البلدان ج 4 صص 51- 52). و در فرهنگ جغرافیائی ایران نوشته شده است: ’... دهی است از دهستان لار (رار) بخش حومه شهرستان شهرکرد که در 8 هزارگزی شمال باختر شهرکرد و یک هزارگزی راه عمومی شهرکرد به چالشترواقع شده. جلگه و کوهستانی و معتدل است و 3261 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه و محصولش غلات میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالی بافی و قفل سازی است. یک باب دبستان و یک عمارت سرپوشیده و قلعه قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(لِ گَ)
جنگجویی. (ناظم الاطباء). مبارزطلبی. هماوردطلبی. رزم خواهی:
بچالشکری سوی او راند رخش
برابر سیه خنده زد چون درخش.
نظامی.
، آرامش با زنان. هم خوابگی با جفت. و رجوع بچالشکر شود:
همه کارشان شرب و مالشگری
نگشته شبی گرد چالشگری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
آنکه در حمان بدن اشخاص را مالش دهد دلاک: بتی کان همه مالش و تاب یافت به مالشگر آسایش و خواب یافت. (نظامی. گنجینه گنجوی 139)، آنکه با زنان ملاعبه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چالشگری
تصویر چالشگری
جنگجویی، مبارزه
فرهنگ فارسی معین
جنگ جویی، ستیزه جویی، مبارزه، رزم آوری، رزم جویی، ستیزه گری، مبارزطلبی، نازخرامی، شهوت رانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
صعبةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
Defiant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
défiant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
אתגרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
چیلنج کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
চ্যালেঞ্জিং
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
changamoto
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
meydan okuyan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
도전적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
挑戦的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
menantang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
चुनौतीपूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
дерзкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
ท้าทาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
uitdagend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
desafiante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
sfidante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
挑战的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
prowokujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
викликаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
herausfordernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
desafiador
دیکشنری فارسی به پرتغالی