جدول جو
جدول جو

معنی چالاک - جستجوی لغت در جدول جو

چالاک
چست چابک جلد زرنگ، جای بنلد محل مرتفع
تصویری از چالاک
تصویر چالاک
فرهنگ لغت هوشیار
چالاک
چست وچابک، جلد، زرنگ، برای مثال آهسته تر ای سوار چالاک / بر دیدۀ ما متاز چندین (خاقانی - ۶۵۲)، بلند، برای مثال بدو بر یکی قلعه چالاک بود / گذشته سرش بر ز افلاک بود (اسدی - لغت نامه - چالاک)
تصویری از چالاک
تصویر چالاک
فرهنگ فارسی عمید
چالاک
چست، جلد، زرنگ
تصویری از چالاک
تصویر چالاک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
Agility, Artfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ловкость , хитрость
دیکشنری فارسی به روسی
Beweglichkeit, Kunstfertigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
спритність , хитрість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
zwinność, przebiegłość
دیکشنری فارسی به لهستانی
behendigheid, kunstvaardigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
ความคล่องตัว , ความชำนาญ
دیکشنری فارسی به تایلندی
رشاقةٌ , دهاءٌ
دیکشنری فارسی به عربی
चपलता , चतुराई
دیکشنری فارسی به هندی
זריזות , תחכום
دیکشنری فارسی به عبری
機敏さ , 巧妙さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
민첩성 , 교활함
دیکشنری فارسی به کره ای
ক্ষিপ্রতা , চতুরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
پھرتی , چالاکی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چالیک
تصویر چالیک
دو پارچه چوب که کودکان بدانها بازی مخصوصی کنند الک دو لک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چالیک
تصویر چالیک
الک دولک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چالیک
تصویر چالیک
الک دولک، بازی دو یا چند نفره ای که چوب کوتاهی را روی زمین می گذارند و با چوب درازتر به آن می زند و آن را به هوا پرتاب می کنند و سایر بازیکنان باید آن چوب را در هوا بگیرند، چالیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلاک
تصویر چلاک
سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل، قرنبا
فرهنگ فارسی عمید