از قرای کوهستان سیرجان است. بعضی از ایلات در مزارع این قریه ییلاق مینمایند. شاه شجاع بعد از ملاقات با کلومیر حسین بفتح و فیروزی امیدوار شده عزیمت شیراز نمود و در چارگنبد نزول کرد و ازاینجا بطرف مقصود راند. (مرآت البلدان ج 4 ص 51)
از قرای کوهستان سیرجان است. بعضی از ایلات در مزارع این قریه ییلاق مینمایند. شاه شجاع بعد از ملاقات با کلومیر حسین بفتح و فیروزی امیدوار شده عزیمت شیراز نمود و در چارگنبد نزول کرد و ازاینجا بطرف مقصود راند. (مرآت البلدان ج 4 ص 51)
طایفه ای از ایل بچاقچی کرمان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 95). طایفه ای از ایل بچاقچی از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 120 خانوار است. مسکن ایشان چهارگنبد است و در زمستان متفرق میشوند. (یادداشت مؤلف)
طایفه ای از ایل بچاقچی کرمان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 95). طایفه ای از ایل بچاقچی از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 120 خانوار است. مسکن ایشان چهارگنبد است و در زمستان متفرق میشوند. (یادداشت مؤلف)
چهارشنبه. نام روز پنجم از هفته که بتازی اربعاء گویند. (ناظم الاطباء). نام روزی از روزهای هفته که بین سه شنبه و پنجشنبه است. اربعاء: بشد چارشنبه هم از بامداد بدین باغ کامروز باشیم شاد. فردوسی. ستاره شمر گفت بهرام را که در چارشنبه مزن گامرا. فردوسی. چارشنبه که از شکوفۀ مهر گشت پیروزه گون سواد سپهر. نظامی
چهارشنبه. نام روز پنجم از هفته که بتازی اربعاء گویند. (ناظم الاطباء). نام روزی از روزهای هفته که بین سه شنبه و پنجشنبه است. اربعاء: بشد چارشنبه هم از بامداد بدین باغ کامروز باشیم شاد. فردوسی. ستاره شمر گفت بهرام را که در چارشنبه مزن گامرا. فردوسی. چارشنبه که از شکوفۀ مهر گشت پیروزه گون سواد سپهر. نظامی
نام بنای مکعب آجری است که رابینو از آن یاد کرده و در حوالی سمسکنده واقع در شش میلی شمال شهر ساری و نزدیک جادۀ شاه عباس واقع بوده است. رجوع به مازندران و استراباد رابینو ترجمه وحید مازندرانی ص 87 شود
نام بنای مکعب آجری است که رابینو از آن یاد کرده و در حوالی سمسکنده واقع در شش میلی شمال شهر ساری و نزدیک جادۀ شاه عباس واقع بوده است. رجوع به مازندران و استراباد رابینو ترجمه وحید مازندرانی ص 87 شود
کنایه از دنیا و عالم باشد. (برهان) (آنندراج) ، کنایه از عناصر اربعه میباشد. (آنندراج) : برون جست از این گنبد چاربند فرس راند بر هفت چرخ بلند. نظامی. ، چهار مفصل که دو دست و دو پای را به تن پیوندد. مفصل دو دست و دو پا که به تنه پیوندند. پیوند گاه چهارگانه تنه به دو دست و دو پا. مجموع مفاصل دو دست و دو پا که به تنه پیوندند. مفصل دو پای از طرف زیرین و مفصل دو دست هم از بالا. مجموع پیوندگاه دوپا و دو دست به تن. چارپیوند گاه دو دست و دو پا به تنه، ریسمان یا طنابی که سوار کار را بر اسب بندند. چاربندی: به جوی زر نیازمندی چند هفت قفلی و چاربندی چند. نظامی (هفت پیکر). به کزین رهزنان کناره کنی بر خود این چاربند پاره کنی. نظامی (هفت پیکر). ، میان کمر. (ناظم الاطباء). - چاربند قایم، در ورزش،فرمانی است که استاد ورزش به ورزش کنندگان دهد
کنایه از دنیا و عالم باشد. (برهان) (آنندراج) ، کنایه از عناصر اربعه میباشد. (آنندراج) : برون جست از این گنبد چاربند فرس راند بر هفت چرخ بلند. نظامی. ، چهار مفصل که دو دست و دو پای را به تن پیوندد. مفصل دو دست و دو پا که به تنه پیوندند. پیوند گاه چهارگانه تنه به دو دست و دو پا. مجموع مفاصل دو دست و دو پا که به تنه پیوندند. مفصل دو پای از طرف زیرین و مفصل دو دست هم از بالا. مجموع پیوندگاه دوپا و دو دست به تن. چارپیوند گاه دو دست و دو پا به تنه، ریسمان یا طنابی که سوار کار را بر اسب بندند. چاربندی: به جوی زر نیازمندی چند هفت قفلی و چاربندی چند. نظامی (هفت پیکر). بِه کزین رهزنان کناره کنی بر خود این چاربند پاره کنی. نظامی (هفت پیکر). ، میان کمر. (ناظم الاطباء). - چاربند قایم، در ورزش،فرمانی است که استاد ورزش به ورزش کنندگان دهد
از پهلوی ارگ پت، از پارسی باستان ارگ پات ، ارگبذ. رئیس ارگ. رئیس قصر. کوتوال. دژبان. یکی از مناصب بزرگ عهد ساسانیان. معرب آن ارجبد است. (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمه رشید یاسمی ص 51، 65، 81) (ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2529). ارگ پت. ارگ پات. رجوع به ارجبد و ارگ پات شود
از پهلوی ارگ پت، از پارسی باستان ارگ َپات َ، اَرْگبَذ. رئیس ارگ. رئیس قصر. کوتوال. دژبان. یکی از مناصب بزرگ عهد ساسانیان. معرب آن ارجبد است. (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمه رشید یاسمی ص 51، 65، 81) (ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2529). ارگ پت. ارگ پات. رجوع به ارجبد و ارگ پات شود