اصطلاحی در موسیقی، اصطلاحی در نواختن آهنگ موسیقی. نوعی از آهنگ موسیقی که نوازندۀ سازدر دستگاههای مختلف آواز مینوازد تا آوازخوان برای خواندن مهیا شود. گونه ای از زدن که زننده خواننده رابرای خواندن مهیا سازد. و رجوع به چهارمضراب شود
اصطلاحی در موسیقی، اصطلاحی در نواختن آهنگ موسیقی. نوعی از آهنگ موسیقی که نوازندۀ سازدر دستگاههای مختلف آواز مینوازد تا آوازخوان برای خواندن مهیا شود. گونه ای از زدن که زننده خواننده رابرای خواندن مهیا سازد. و رجوع به چهارمضراب شود
اصطلاح موسیقی است واین اصطلاح شاید از چهار سیم تار قدیم گرفته شده باشد. و آن ضربی است از آهنگهای ضربی در موسیقی ایرانی و مقید است به اوزان دو ضرب مرکب و بندرت سه ضرب (مرکب یا ساده) و این قطعۀ ضربی در ابتدای آوازها به وسیلۀ آلات موسیقی (آلات موسیقی سیمی) نواخته می شود و در اصل مخصوص تار و سه تار بوده ولی اکنون در پیانو و ویولون هم رایج شده است و سرآغاز یا مبین و نمایندۀ حالات دستگاهی است که نوازنده به دنبال آن خواهد نواخت. چهار مضراب را برای هر یک از دستگاهها و آوازها و بیات ها و احیاناً گوشه ها میتوان ساخت و نواخت
اصطلاح موسیقی است واین اصطلاح شاید از چهار سیم تار قدیم گرفته شده باشد. و آن ضربی است از آهنگهای ضربی در موسیقی ایرانی و مقید است به اوزان دو ضرب مرکب و بندرت سه ضرب (مرکب یا ساده) و این قطعۀ ضربی در ابتدای آوازها به وسیلۀ آلات موسیقی (آلات موسیقی سیمی) نواخته می شود و در اصل مخصوص تار و سه تار بوده ولی اکنون در پیانو و ویولون هم رایج شده است و سرآغاز یا مبین و نمایندۀ حالات دستگاهی است که نوازنده به دنبال آن خواهد نواخت. چهار مضراب را برای هر یک از دستگاهها و آوازها و بیات ها و احیاناً گوشه ها میتوان ساخت و نواخت
دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 40 هزارگزی خاور دستگرد واقع شده. جلگه و گرمسیر است و جمعیتی ندارد و مالدارها از آن استفاده میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 40 هزارگزی خاور دستگرد واقع شده. جلگه و گرمسیر است و جمعیتی ندارد و مالدارها از آن استفاده میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نوعی از نوازش ساز که بهندی چوتالا گویند. (آنندراج). نوعی از نواختن ساز. (ناظم الاطباء). قسمی نواختن ضرب است، نوعی از نواختن ضرب که در زورخانه معمول است، نوعی از اشغال صوفیان. (آنندراج) ، کنایه از تراشیدن موی ریش و بروت و ابرو که بعضی قلندران کنند. (آنندراج). و چهار ضرب ابدال نیز همین است. (آنندراج) : در چارضرب، ابدال، ابرو تراشد از رو تا هیچکس نگوید بالای چشمت ابرو. ابراهیم ادهم (از آنندراج). مه تازه گدای شرق و غرب است در زیر تراش چارضرب است. زلالی (از آنندراج). - لعن چارضرب، نوعی لعن که شیعیان متعصب کنند. ، حساس هوشیار مانند برده. (ناظم الاطباء)
نوعی از نوازش ساز که بهندی چوتالا گویند. (آنندراج). نوعی از نواختن ساز. (ناظم الاطباء). قسمی نواختن ضرب است، نوعی از نواختن ضرب که در زورخانه معمول است، نوعی از اشغال صوفیان. (آنندراج) ، کنایه از تراشیدن موی ریش و بروت و ابرو که بعضی قلندران کنند. (آنندراج). و چهار ضرب ابدال نیز همین است. (آنندراج) : در چارضرب، ابدال، ابرو تراشد از رو تا هیچکس نگوید بالای چشمت ابرو. ابراهیم ادهم (از آنندراج). مه تازه گدای شرق و غرب است در زیر تراش چارضرب است. زلالی (از آنندراج). - لعن چارضرب، نوعی لعن که شیعیان متعصب کنند. ، حساس هوشیار مانند برده. (ناظم الاطباء)
چار زخمه اصطلاحی است در نواختن آهنگ موسیقی نوعی از آهنگ موسیقی که نوازنده ساز در دستگاههای مختلف آواز مینوازد تا آوازه خوان برای خواندن مهیا شود گونه ای از زدن که زننده خواننده را برای خواندن مهیا سازد
چار زخمه اصطلاحی است در نواختن آهنگ موسیقی نوعی از آهنگ موسیقی که نوازنده ساز در دستگاههای مختلف آواز مینوازد تا آوازه خوان برای خواندن مهیا شود گونه ای از زدن که زننده خواننده را برای خواندن مهیا سازد
اصطلاحی است در نواختن آهنگ موسیقی نوعی از آهنگ موسیقی که نوازنده ساز در دستگاههای مختلف آواز مینوازد تا آوازه خوان برای خواندن مهیا شود گونه ای از زدن که زننده خواننده را برای خواندن مهیا سازد
اصطلاحی است در نواختن آهنگ موسیقی نوعی از آهنگ موسیقی که نوازنده ساز در دستگاههای مختلف آواز مینوازد تا آوازه خوان برای خواندن مهیا شود گونه ای از زدن که زننده خواننده را برای خواندن مهیا سازد
چارمضراب، اصطلاحی است در نواختن آهنگ موسیقی، نوعی از آهنگ موسیقی که نوازنده ساز در دستگاه های مختلف آواز می نوازد تا آوازخوان برای خواندن مهیا شود، گونه ای از زدن که زننده خواننده را برای خواندن مهیا سازد
چارمضراب، اصطلاحی است در نواختن آهنگ موسیقی، نوعی از آهنگ موسیقی که نوازنده ساز در دستگاه های مختلف آواز می نوازد تا آوازخوان برای خواندن مهیا شود، گونه ای از زدن که زننده خواننده را برای خواندن مهیا سازد