اطاقی که در بالای سرایها بر چهار ستون بنا کنند، (حاشیۀ برهان چ معین)، طاقی که بر چهارپایه استوار باشد بی دیوار: ’ ... و چارطاقها بساختند از چوب سخت بلند و آن را به گز بیاکندند ... ’، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 450)، نوعی از خیمۀ چهارگوشه هم هست که آن را در عراق شروانی ودر هند راوئی گویند (برهان)، نوعی از خیمه که از چهارقطعه مرکب سازند، (آنندراج)، نوعی از خیمۀ چهارگوشه که شروانی نیز گویند، (ناظم الاطباء) : نخواهم چارطاق خیمۀ دهر وگر سازد طنابم طوق گردن، خاقانی، فلک برزمین چارطاق افکنش زمین بر فلک چارنوبت زنش، نظامی، ، خیمۀ مطبخ را نیز گفته اند، (برهان)، قسمی خیمه که برای آشپزخانه میزنند، و کنایه از عناصر اربعه باشد، (برهان) (ناظم الاطباء)، آسمان، (ناظم الاطباء)، افلاک، (ناظم الاطباء)، کنایه است از دنیا: مزن پنج نوبت در این چارطاق که بی ششدره نیست این نه رواق، نظامی، ، ظاهراً قسمی جامه بوده است: تخت پوش سبز بر صحن چمن گسترده اند چارطاق لاله بر مینای اخضر بسته اند، (از ترجمه محاسن اصفهان)، - چارطاق کردن در، هر دو مصراع آن را بالتمام گشادن، - چارطاق گذاشتن در، هر دو مصراع را بالتمام باز گذاشتن، و رجوع به چهارطاق شود
اطاقی که در بالای سرایها بر چهار ستون بنا کنند، (حاشیۀ برهان چ معین)، طاقی که بر چهارپایه استوار باشد بی دیوار: ’ ... و چارطاقها بساختند از چوب سخت بلند و آن را به گز بیاکندند ... ’، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 450)، نوعی از خیمۀ چهارگوشه هم هست که آن را در عراق شروانی ودر هند راوئی گویند (برهان)، نوعی از خیمه که از چهارقطعه مرکب سازند، (آنندراج)، نوعی از خیمۀ چهارگوشه که شروانی نیز گویند، (ناظم الاطباء) : نخواهم چارطاق خیمۀ دهر وگر سازد طنابم طوق گردن، خاقانی، فلک برزمین چارطاق افکنش زمین بر فلک چارنوبت زنش، نظامی، ، خیمۀ مطبخ را نیز گفته اند، (برهان)، قسمی خیمه که برای آشپزخانه میزنند، و کنایه از عناصر اربعه باشد، (برهان) (ناظم الاطباء)، آسمان، (ناظم الاطباء)، افلاک، (ناظم الاطباء)، کنایه است از دنیا: مزن پنج نوبت در این چارطاق که بی ششدره نیست این نه رواق، نظامی، ، ظاهراً قسمی جامه بوده است: تخت پوش سبز بر صحن چمن گسترده اند چارطاق لاله بر مینای اخضر بسته اند، (از ترجمه محاسن اصفهان)، - چارطاق کردن ِ در، هر دو مصراع آن را بالتمام گشادن، - چارطاق گذاشتن در، هر دو مصراع را بالتمام باز گذاشتن، و رجوع به چهارطاق شود
یکی از دهات متعلقه ببلوک جهرم فارس است، (مرآت البلدان ج 4 ص 50)، پنج فرسخ میانۀ شمال و مشرق جهرم است، (فارسنامۀ ناصری ص 190) اسم مزرعه ای است از مزارع بلوک سیرجان کرمان که رعایای نصرت آباد در آن زراعت میکنند، (مرآت البلدان ج 4 ص 50) چهارفرسخ و نیم میانۀ شمال و مغرب بیرم است، (فارسنامۀ ناصری ص 288) اسم مزرعه ای است از بلوک اقطاع کرمان، (مرآت البلدان ج 4 ص 50)
یکی از دهات متعلقه ببلوک جهرم فارس است، (مرآت البلدان ج 4 ص 50)، پنج فرسخ میانۀ شمال و مشرق جهرم است، (فارسنامۀ ناصری ص 190) اسم مزرعه ای است از مزارع بلوک سیرجان کرمان که رعایای نصرت آباد در آن زراعت میکنند، (مرآت البلدان ج 4 ص 50) چهارفرسخ و نیم میانۀ شمال و مغرب بیرم است، (فارسنامۀ ناصری ص 288) اسم مزرعه ای است از بلوک اقطاع کرمان، (مرآت البلدان ج 4 ص 50)
برابری، هم چشمی، مقابله، گفتگو و ستیز چهار روز آخر چلۀ بزرگ و چهار روز اول چلۀ کوچک زمستان که سردترین روزهای زمستان است چارچار کردن: کنایه از ستیزه کردن، برای مثال تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری - ۴۱)
برابری، هم چشمی، مقابله، گفتگو و ستیز چهار روز آخر چلۀ بزرگ و چهار روز اول چلۀ کوچک زمستان که سردترین روزهای زمستان است چارچار کردن: کنایه از ستیزه کردن، برای مِثال تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری - ۴۱)
چهار طبع، مزاج های چهارگانه که در بدن انسان یا در مواد خوراکی در اثر فعل وانفعال متقابل در بدن ظاهر می شود و عبارتند از گرمی، سردی، خشکی و تری (حرارت، برودت، یبوست، رطوبت)، چهار خلط سودا، صفرا، بلغم و خون که تعادل بدن را بر اساس تعادل آن ها توجیح می کنند، چهار عنصر که معتقد بودند پایه و اساس جهان را تشکیل می دهند شامل آب، خاک، آتش و باد
چهار طبع، مزاج های چهارگانه که در بدن انسان یا در مواد خوراکی در اثر فعل وانفعال متقابل در بدن ظاهر می شود و عبارتند از گرمی، سردی، خشکی و تری (حرارت، برودت، یبوست، رطوبت)، چهار خلط سودا، صفرا، بلغم و خون که تعادل بدن را بر اساس تعادل آن ها توجیح می کنند، چهار عنصر که معتقد بودند پایه و اساس جهان را تشکیل می دهند شامل آب، خاک، آتش و باد
قبه و گنبدی که بر چهارپایه و ستون استوار شود و ازهر جانب طاقی هلالی دارد و هر یک از طاقهای چهارگانه بر دو پایه و ستون نهاده شود و سقف و قبه و گنبد براین پایه ها و طاقها قرار گیرد، بنایی مانند این که بر سر قبرها کنند: حنظله روزی بر چهارطاقی شدی و به آواز بلند گفتی بنی اسرائیل را که: قولوا جمیعاً لااله الا اﷲ. (قصص الانبیاء132)
قبه و گنبدی که بر چهارپایه و ستون استوار شود و ازهر جانب طاقی هلالی دارد و هر یک از طاقهای چهارگانه بر دو پایه و ستون نهاده شود و سقف و قبه و گنبد براین پایه ها و طاقها قرار گیرد، بنایی مانند این که بر سر قبرها کنند: حنظله روزی بر چهارطاقی شدی و به آواز بلند گفتی بنی اسرائیل را که: قولوا جمیعاً لااله الا اﷲ. (قصص الانبیاء132)
چهاریار. خلفای اربعه. خلفای راشدین. ابوبکر بن ابی قحافه، عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابیطالب (ع). ابوبکر و عمر و عثمان و علی (ع) : بی مهر چاریار در این پنج روزه عمر نتوان خلاص یافت از این ششدر فنا. خاقانی. گواهی رود از که ؟ از چاریار که صد آفرین باد برهر چهار. نظامی. چاریارش به اصل دان و بفرع چاردیوار گنج خانه شرع. نظامی. ز آن جمله محرم حرم خاص چاریار هر چار، قبلۀ حرم و کعبۀ وفا. عطار. مونس احمد به مجلس، چاریار مونس بوجهل عتبه و ذوالخمار. مولوی
چهاریار. خلفای اربعه. خلفای راشدین. ابوبکر بن ابی قحافه، عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابیطالب (ع). ابوبکر و عمر و عثمان و علی (ع) : بی مهر چاریار در این پنج روزه عمر نتوان خلاص یافت از این ششدر فنا. خاقانی. گواهی رود از که ؟ از چاریار که صد آفرین باد برهر چهار. نظامی. چاریارش به اصل دان و بفرع چاردیوار گنج خانه شرع. نظامی. ز آن جمله محرم حرم خاص چاریار هر چار، قبلۀ حرم و کعبۀ وفا. عطار. مونس احمد به مجلس، چاریار مونس بوجهل عتبه و ذوالخمار. مولوی
که تاق چهار دارد، کاملاً باز (ظاهراً در مقام مشابهت به چهارطاق و چهارطاقی) صفت دری که کاملاً باز باشد. رجوع به چهارطاق شود:در چهارتاق است، که هر دو لنگۀ آن به کلی بازست
که تاق چهار دارد، کاملاً باز (ظاهراً در مقام مشابهت به چهارطاق و چهارطاقی) صفت دری که کاملاً باز باشد. رجوع به چهارطاق شود:در چهارتاق است، که هر دو لنگۀ آن به کلی بازست
دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان، 80 تن سکنه دارد. از زه آب رود خانه سفیدبلاغی آبیاری میشود. محصولش غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان، 80 تن سکنه دارد. از زه آب رود خانه سفیدبلاغی آبیاری میشود. محصولش غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، در 25هزارگزی باختر اهواز و 3 هزارگزی شمال راه شوسۀ اهواز به هویزه واقع است، 120 تن سکنه دارد. از چاه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. در هزارگزی این آبادی تپه ای است که آثار ابنیۀ قدیمی در آن دیده میشود. این آبادی از دو محل تشکیل گردیده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، در 25هزارگزی باختر اهواز و 3 هزارگزی شمال راه شوسۀ اهواز به هویزه واقع است، 120 تن سکنه دارد. از چاه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. در هزارگزی این آبادی تپه ای است که آثار ابنیۀ قدیمی در آن دیده میشود. این آبادی از دو محل تشکیل گردیده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بنایی که برسر قبر کنند بی دیوار یعنی چند ستون که بر آن سقفی است، طاقی بر چهار ستون نهاده بی دیواری و غالباً آن را بر سر گورها سازند، بنای بی دیواری که چهار ستون و یک سقف دارد و بیشتر بر سر قبرها سازند: بیرون رود ز زیر فلک مشت خاک ما گو چارطاقیی بسر خاک ما مپوش، قاسم مشهدی (از آنندراج)، ، نوعی از کلاه که چهار ترک دارد، (آنندراج)
بنایی که برسر قبر کنند بی دیوار یعنی چند ستون که بر آن سقفی است، طاقی بر چهار ستون نهاده بی دیواری و غالباً آن را بر سر گورها سازند، بنای بی دیواری که چهار ستون و یک سقف دارد و بیشتر بر سر قبرها سازند: بیرون رود ز زیر فلک مشت خاک ما گو چارطاقیی بسر خاک ما مپوش، قاسم مشهدی (از آنندراج)، ، نوعی از کلاه که چهار ترک دارد، (آنندراج)
چارطاق. چهارطاقی. قبه و گنبدی که بر چهار پایه و ستون استوار باشد، سطحی که زیر آن قرار میگیرد مربع است و ستونها بر گوشه های آن قرار دارد و هر دو ستون از بالا با طاق و هلالی به یکدیگر متصل شوند و قبه و گنبد بر این طاقها و ستونها نهاده میشود و در میان ستونها در و دیواری وجود ندارد، بنائی به شکل خاص که بر گورها کنند. ساختمان چهارگوشی که با چهار ستون و یک سقف بر سر قبرها سازند. (یادداشت مؤلف) ، خیمۀ چهارگوشه، نوعی خیمه است که در عراق، شروانی و در هندوستان، راوتی گویند. شروانی. (از برهان) (از ناظم الاطباء) : شخص پنجم به شاه انجم گفت کای فلک با چهارطاق تو جفت. نظامی. دین را که چهارساق دادی زینگونه چهارطاق دادی. نظامی. لاله در اکناف جویبار بر چرخ اخضر چهارطاق ساخته. فراش صبا از کارگاه روم و چین بر بساط بستان رزمه ها گسترده. (ترجمه محاسن اصفهان ص 100). چو قطع گردد بیخ طناب دهر دورنگ چهارطاق عناصر شود شکسته ستون. عبدالرزاق فیاض (از بهار عجم). ، جامۀ خواب. رختخواب. رجوع به چهارطاق افکندن شود
چارطاق. چهارطاقی. قبه و گنبدی که بر چهار پایه و ستون استوار باشد، سطحی که زیر آن قرار میگیرد مربع است و ستونها بر گوشه های آن قرار دارد و هر دو ستون از بالا با طاق و هلالی به یکدیگر متصل شوند و قبه و گنبد بر این طاقها و ستونها نهاده میشود و در میان ستونها در و دیواری وجود ندارد، بنائی به شکل خاص که بر گورها کنند. ساختمان چهارگوشی که با چهار ستون و یک سقف بر سر قبرها سازند. (یادداشت مؤلف) ، خیمۀ چهارگوشه، نوعی خیمه است که در عراق، شروانی و در هندوستان، راوتی گویند. شروانی. (از برهان) (از ناظم الاطباء) : شخص پنجم به شاه انجم گفت کای فلک با چهارطاق تو جفت. نظامی. دین را که چهارساق دادی زینگونه چهارطاق دادی. نظامی. لاله در اکناف جویبار بر چرخ اخضر چهارطاق ساخته. فراش صبا از کارگاه روم و چین بر بساط بستان رزمه ها گسترده. (ترجمه محاسن اصفهان ص 100). چو قطع گردد بیخ طناب دهر دورنگ چهارطاق عناصر شود شکسته ستون. عبدالرزاق فیاض (از بهار عجم). ، جامۀ خواب. رختخواب. رجوع به چهارطاق افکندن شود
ظاهراً نام دروازه ای بوده است در شهر کرمان: با دلیران لشکر و شاه مظفر متوجه کرمان شد. و تا دروازۀ چهارطاق عنان بازنکشیدند و از آنجا آتش جنگ اشتعال گرفت. (تاریخ گزیده چ اروپا ص 631)
ظاهراً نام دروازه ای بوده است در شهر کرمان: با دلیران لشکر و شاه مظفر متوجه کرمان شد. و تا دروازۀ چهارطاق عنان بازنکشیدند و از آنجا آتش جنگ اشتعال گرفت. (تاریخ گزیده چ اروپا ص 631)