ده کوچکی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر 81 هزارگزی شمال خاوری شادگان و 5 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو اهواز به خلف آباد با 10 تن سکنه، ساکنین از طایقۀ بنی خالد می باشند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر 81 هزارگزی شمال خاوری شادگان و 5 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو اهواز به خلف آباد با 10 تن سکنه، ساکنین از طایقۀ بنی خالد می باشند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
یکی از اقالیم بیست و ششگانه اندلس بنابتقسیم ادریسی، شهرهای طلبیره، طلیطله، مجریط، الفهمین، وادی الحجاره، اقلیش، و بذه در آن واقعند، رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 40 و 78 شود
یکی از اقالیم بیست و ششگانه اندلس بنابتقسیم ادریسی، شهرهای طلبیره، طلیطله، مجریط، الفهمین، وادی الحجاره، اقلیش، و بذه در آن واقعند، رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 40 و 78 شود
جمع واژۀ تاره، (آنندراج) (انجمن آرا) (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (المنجد)، جمع واژۀ تاره، و این عربی است، (فرهنگ رشیدی)، کرات و مرات، (رشیدی)، چند مرتبه و دفعات، (فرهنگ نظام)، مؤلف فرهنگ رشیدی آرد: تارات ... بمعنی تاراج شاهدی نیافتم و شعر خاقانی مناسب معنی اول است نه بمعنی تاراج چنانکه جهانگیری گمان برده - انتهی، در جهانگیری بمعنی تاخت وتاراج آورده و شعر خاقانی را مؤید کرده که در منقبت تربت مطهر شحنه النجف امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه التحیه و الصلاه و السلام عرض کرده: زآن نافه که آهو آورد بر خاک اسداللّه است بهتر بر تربت پاکش از کرامات تاتار همی رود بتارات یعنی بکرات و مرات، و جمع تاره است و عربی است و تارات بمعنی تاراج نیامده و شاهدی ندارد و معنی بیت خاقانی اکنون بهتر است که تاتار که معدن مشک است برای اکتساب بوی تربت مقدس آن حضرت مکرر به آنجا میرود، و تاتار چگونه آن تربت را تاراج تواند؟ (انجمن آرا) (آنندراج)، مؤلف فرهنگ نظام سه بیت از خاقانی را که فرهنگ جهانگیری برای شاهد مثال تاراج ذکر کرده است بعنوان شاهد مثال برای معنی دفعات آرد و اضافه کند: جهانگیری تارات را مبدل تاراج نوشته و اشعار مذکور خاقانی را هم سند آورده لیکن رشیدی به او اعتراض کرده لفظمذکور را عربی و جمع تاره دانسته و معنی شعر را هم مناسب با تاراج ندانسته، مؤلف انجمن آرای ناصری مقصود رشیدی را تشریح کرده که اگر معنی تارات، تاراج باشد جسارت به تربت مقدس حضرت امیرالمؤمنین (ع) میشودکه تاتار آنجا برای غارت بروند اما اگر لفظ ’به’ رابمعنی ’برای’ نگیریم بلکه بمعنی صله باشد آن اعتراض دفع میشود و معنی این خواهد بود که بر سر خاک آن حضرت تاتار غارت کرده میشوند (یعنی بقدری بوی مشک از آن خاک می آید که مثل اینست که تاتار غارت شده است) - انتهی مقلوب وتراست، کینه و انتقام: یا تارات فلان، (منتهی الارب)
جَمعِ واژۀ تاره، (آنندراج) (انجمن آرا) (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (المنجد)، جَمعِ واژۀ تاره، و این عربی است، (فرهنگ رشیدی)، کرات و مرات، (رشیدی)، چند مرتبه و دفعات، (فرهنگ نظام)، مؤلف فرهنگ رشیدی آرد: تارات ... بمعنی تاراج شاهدی نیافتم و شعر خاقانی مناسب معنی اول است نه بمعنی تاراج چنانکه جهانگیری گمان برده - انتهی، در جهانگیری بمعنی تاخت وتاراج آورده و شعر خاقانی را مؤید کرده که در منقبت تربت مطهر شحنه النجف امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه التحیه و الصلاه و السلام عرض کرده: زآن نافه که آهو آورد بر خاک اسداللَّه است بهتر بر تربت پاکش از کرامات تاتار همی رود بتارات یعنی بکرات و مرات، و جمع تاره است و عربی است و تارات بمعنی تاراج نیامده و شاهدی ندارد و معنی بیت خاقانی اکنون بهتر است که تاتار که معدن مشک است برای اکتساب بوی تربت مقدس آن حضرت مکرر به آنجا میرود، و تاتار چگونه آن تربت را تاراج تواند؟ (انجمن آرا) (آنندراج)، مؤلف فرهنگ نظام سه بیت از خاقانی را که فرهنگ جهانگیری برای شاهد مثال تاراج ذکر کرده است بعنوان شاهد مثال برای معنی دفعات آرد و اضافه کند: جهانگیری تارات را مبدل تاراج نوشته و اشعار مذکور خاقانی را هم سند آورده لیکن رشیدی به او اعتراض کرده لفظمذکور را عربی و جمع تاره دانسته و معنی شعر را هم مناسب با تاراج ندانسته، مؤلف انجمن آرای ناصری مقصود رشیدی را تشریح کرده که اگر معنی تارات، تاراج باشد جسارت به تربت مقدس حضرت امیرالمؤمنین (ع) میشودکه تاتار آنجا برای غارت بروند اما اگر لفظ ’به’ رابمعنی ’برای’ نگیریم بلکه بمعنی صله باشد آن اعتراض دفع میشود و معنی این خواهد بود که بر سر خاک آن حضرت تاتار غارت کرده میشوند (یعنی بقدری بوی مشک از آن خاک می آید که مثل اینست که تاتار غارت شده است) - انتهی مقلوب وتراست، کینه و انتقام: یا تارات فلان، (منتهی الارب)
بعضی نوشته اند که در فارسی مبدل تاراج است، (غیاث اللغات)، تاخت و تاراج و نهب و غارت و بردن مال مردم باشد، (برهان)، تاراج، (فرهنگ جهانگیری) : از نامۀ مشک صبح اذفر سایی به صلایۀ فلک بر زآن غالیه ای کنی سمایی بر تربت بوتراب سایی خود بر سر خاکش از کرامات تاتار همی رود به تارات، خاقانی (از فرهنگ جهانگیری)، در این شاهد برای معنی مذکور اشکال کرده اند، رجوع بمادۀ بعد شود، از هم جدا کردن را نیز گویند، (برهان)
بعضی نوشته اند که در فارسی مبدل تاراج است، (غیاث اللغات)، تاخت و تاراج و نهب و غارت و بردن مال مردم باشد، (برهان)، تاراج، (فرهنگ جهانگیری) : از نامۀ مشک صبح اذفر سایی به صلایۀ فلک بر زآن غالیه ای کنی سمایی بر تربت بوتراب سایی خود بر سر خاکش از کرامات تاتار همی رود به تارات، خاقانی (از فرهنگ جهانگیری)، در این شاهد برای معنی مذکور اشکال کرده اند، رجوع بمادۀ بعد شود، از هم جدا کردن را نیز گویند، (برهان)
مأخوذ از زبان اسپانیائی، سلسله جبال، رجوع به ترجمه مقدمۀ ابن خلدون صص 125- 126 و رجوع به اسپانی شود، در الحلل السندسیه عده ای از شاراتهای اسپانیا معرفی شده از جمله: شارات بانیه که شهر بزرگ بلطانیه یا برطانیه در مشرق آن واقع است، شارات بارسیر که شهر القصر در مغرب آن جای دارد، شارات برادس که راه آهن طرکونه لارده از آن میگذرد، شارات سان برناردو، شارات غاتا، شارات غریدوس متصل به شارات غاتا و شارات استریلا، شارات فنفریا که آب قناه المعلقه از آن بدست می آید، شارات مالاغون واقع در مشرق شهر ’آبله’، شارات مکناسه که رود ’ابره’ آن را دور میزند شارات مورینا که در جنوب بسیط میزیتا در شبه جزیره ایبری واقع است و بنا بتحقیق دانشمندان سرحد منطقۀ زلزله خیز اسپانیا بشمار میرود، شارات مولا که شهر ’روطه’ در برابر آن واقع است و در این شهر قلعه ای قدیمی از ابنیۀ عرب وجود دارد، شارات مونکایو که شهر ’برجه’ در برابر آن جای دارد، شارات وادی الرمل عبارت از سلسله تپه های (اهاضیب) که فاصل بین دو ’قشتاله’ و ریگزارند، رجوع به الحلل السندسیه شود
مأخوذ از زبان اسپانیائی، سلسله جبال، رجوع به ترجمه مقدمۀ ابن خلدون صص 125- 126 و رجوع به اسپانی شود، در الحلل السندسیه عده ای از شاراتهای اسپانیا معرفی شده از جمله: شارات بانیه که شهر بزرگ بلطانیه یا برطانیه در مشرق آن واقع است، شارات بارسیر که شهر القصر در مغرب آن جای دارد، شارات برادس که راه آهن طرکونه لارده از آن میگذرد، شارات سان برناردو، شارات غاتا، شارات غریدوس متصل به شارات غاتا و شارات استریلا، شارات فنفریا که آب قناه المعلقه از آن بدست می آید، شارات مالاغون واقع در مشرق شهر ’آبله’، شارات مکناسه که رود ’ابره’ آن را دور میزند شارات مورینا که در جنوب بسیط میزیتا در شبه جزیره ایبری واقع است و بنا بتحقیق دانشمندان سرحد منطقۀ زلزله خیز اسپانیا بشمار میرود، شارات مولا که شهر ’روطه’ در برابر آن واقع است و در این شهر قلعه ای قدیمی از ابنیۀ عرب وجود دارد، شارات مونکایو که شهر ’بُرجه’ در برابر آن جای دارد، شارات وادی الرمل عبارت از سلسله تپه های (اهاضیب) که فاصل بین دو ’قشتاله’ و ریگزارند، رجوع به الحلل السندسیه شود
قصور ال زارات سه قصر است که در افریقیه بوده است، ادریسی آرد: از جزیره جربه تا رأس الاودیه 24 میل و از آنجاتا قصورالزارات 20 میل و آن سه قصر است واقع بر کنار جزیره جربه و فاصله آن تا دریا 20 میل است و از قصورالزارات تا قصر بنی ذکرمین 25 میل است، (جغرافیای ادریسی چ لیدن ص 128)
قصور الَ زارات سه قصر است که در افریقیه بوده است، ادریسی آرد: از جزیره جربه تا رأس الاودیه 24 میل و از آنجاتا قصورالزارات 20 میل و آن سه قصر است واقع بر کنار جزیره جربه و فاصله آن تا دریا 20 میل است و از قصورالزارات تا قصر بنی ذکرمین 25 میل است، (جغرافیای ادریسی چ لیدن ص 128)
جمع داره که در عربی به معنی قبیله، محل، و زمین وسیع میان کوهستانها، و حلقه و هالۀماه است، دارات العرب جاهایی است در شهرهای عرب مانند داره جلجل و داره رفرف که تمام آنها در قاموس گرد آورده شده است، (اقرب الموارد)، رجوع به داره شود
جمع داره که در عربی به معنی قبیله، محل، و زمین وسیع میان کوهستانها، و حلقه و هالۀماه است، دارات العرب جاهایی است در شهرهای عرب مانند داره جلجل و داره رفرف که تمام آنها در قاموس گرد آورده شده است، (اقرب الموارد)، رجوع به داره شود
طنبور و رباب چهار تار را گویند، (برهان)، کنایه از چهار عنصر و عالم و دنیا هم هست به اعتبار چهار رکن، (برهان) (آنندراج)، چارگوهر، (آنندراج)، چارلا و رجوع به چار تار و چار تاره شود
طنبور و رباب چهار تار را گویند، (برهان)، کنایه از چهار عنصر و عالم و دنیا هم هست به اعتبار چهار رکن، (برهان) (آنندراج)، چارگوهر، (آنندراج)، چارلا و رجوع به چار تار و چار تاره شود
دهی جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران 27 هزارگزی شمال خاور کرج و 8 هزارگزی خاوری راه شوسۀ کرج بچالوس، کوهستانی و سردسیر با 698 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، باغات میوه، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گاوداری و کرباس بافی، راه آن ماشین رو است، مزرعۀ چمن زار و مرتع پنج سار جزء این ده است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران 27 هزارگزی شمال خاور کرج و 8 هزارگزی خاوری راه شوسۀ کرج بچالوس، کوهستانی و سردسیر با 698 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، باغات میوه، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گاوداری و کرباس بافی، راه آن ماشین رو است، مزرعۀ چمن زار و مرتع پنج سار جزء این ده است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
یوغرت و ماست. (شعوری). به لغت سمرقندی ماست است که جغرات نیز گویند. نوعی ماست که آب آن گرفته باشند. قسمی ماست که در تداول عامه به ماست کیسه ای یا ماست چکیده معروف است. ماست و جغرات و صقرات و صغراط. (مقدمه الادب زمخشری). مطلق ماست: هم پنیر و نانهای روغنین خمره ها چغراتهای نازنین. مولوی. رجوع به جغرات و ماست شود
یوغرت و ماست. (شعوری). به لغت سمرقندی ماست است که جغرات نیز گویند. نوعی ماست که آب آن گرفته باشند. قسمی ماست که در تداول عامه به ماست کیسه ای یا ماست چکیده معروف است. ماست و جغرات و صقرات و صغراط. (مقدمه الادب زمخشری). مطلق ماست: هم پنیر و نانهای روغنین خمره ها چغراتهای نازنین. مولوی. رجوع به جُغرات و ماست شود
جمع تاره، بارها کرت ها (کرت دفعه) جمع تاره دفعات کرات مرتبه ها. توضیح مساوی توضیح بعضی از فرهنگها (تارات) را بمعنی تاراج نوشته اند و بیت ذیل را خاقانی شاهد آورده اند (بر تربت پاکش (تربت علی) از کرامات تاتار همی رود بتارات) ولی محققان (تارات) را بمعنی مذکور یعنی بکرات و مرات دانسته اند
جمع تاره، بارها کرت ها (کرت دفعه) جمع تاره دفعات کرات مرتبه ها. توضیح مساوی توضیح بعضی از فرهنگها (تارات) را بمعنی تاراج نوشته اند و بیت ذیل را خاقانی شاهد آورده اند (بر تربت پاکش (تربت علی) از کرامات تاتار همی رود بتارات) ولی محققان (تارات) را بمعنی مذکور یعنی بکرات و مرات دانسته اند